خدای کامل و انسانِ کامل

عزیزانِ من ؛
در هر باوری که هستید ؛

اگر هر کدام از ما در پشتِ یک چراغ قرمز بیک ماشینی که منتظرِ چراغ سبز است بزنیم ؛
و راننده پائين بیآید ، ما فوراً کارتِ بیمهِ خودمان را باو نشان میدهیم که نگران نباش ؛
چون بیمهِ من خسارتِ ماشینِ تو را خواهد پرداخت ؛
(( اماّ )) او میگوید همسرم که در کنارِ من نشسته بود با ضربه ای که ماشینِ تو به ماشینِ من زد سرش به شیشهِ خورد و (( مُرد ))؛
(( حالا ما چطور میتوانیم خسارتِ این عزیز را که همسرِ خودش را از دست داده و خسارتِ نا محدود میباشد را بپردازیم ))؛

ما انسانها گناهی کردیم که گناهِ نا محدوداست و مُزدِ خسارتِ آن در باغِ عدن (( مَرگ )) تعین شده ؛
چه کسی میتواند این جریمه را بپردازد ؟
آیا ما انسانها ؟
بهیچ عنوان ؛
فقط خداست که قادر است چنین جریمه ای را بدهد ؛
اماّ چه کسی ((( باید ))) این جریمه را بپردازد ؛
مسلم است که ما ؛
چون ما این گناه را انجام دادیم ؛
خدا میتواند این جریمه را بدهد چون ذاتِ او نا محدود میباشد و این جریمه جریمهِ نا محدود میخواهد؛
حالا ما چطور میتوانیم خسارتِ این جریمه را شخصاً بپردازیم ؛
((( مسلماً باید برای پرداختِ این جریمهِ گناه ، بمیریم )) ) ؛

در اینجاست که ما به کسی احتیاج پیدا میکنیم که هم خدا باشد که بتواند جریمه را بپردازد و هم انسان باشد که (( باید )) این جریمه را بدهد ؛
و اینجاست که ما باسّرِ خدا پسندانه زندگی کردن روبرو میشویم؛
سّرِ شخصیتِ عیسی مسیح ؛
(((((( خدای کامل و انسانِ کامل ، آمین !؛ ))))))؛

Unlike