۱۳۹۳ آذر ۳, دوشنبه

شما تبعۀ چه کشوری هستید؟ پاسپورت چه کشوری را حمل میکنید؟


Behrooz Farzandeh Masihs foto.

نگاهی به نامۀ پولس رسول به ایمانداران شهر فیلیپی 3: 20- 21

اکنون سالهای متمادی میباشد که ایرانی ها این سرزمین را ترک کرده و در موارد بسیاری متاسفانه فرار کرده و به کشورهای سراسر دنیا پناهنده میشوند. از زمان پناهندگی تا زمانی که آنها رسما تابعۀ کشوری که وارد آن شده اند نگردند آنها از حقوق و مزایای رایج آن سرزمین که مختص ساکنین و تابعان آن سرزمین میباشد برخوردار نخواهند بود. اما به محض اینکه مراسم قانونی این دوران طی شود، انها تابعۀ کشوری میشوند که به آن پناهنده شده اند. مانند یکی از ساکنین بومی آن سرزمین، آنها از تمامی مزایا و حقوق آن سرزمین( به استثناء موارد خاصی) بهره مند شده و اولین امتیازی که به دست میگیرند و آنها شبانه روز و با شور و اشتیاق در پی آن هستند این است که پاسپورت یا گذرنامۀ آن سرزمین را مالک میشوند. ارزش و اهمیت این گذرنامه برای انها آنقدر مهم است که آنها هرگز آن را با پاسپورت ایرانی خود بدست نمیاوردند.
 اما در موارد فراوانی ما شاهد هستیم که این افراد هر چند تابعۀ کشوری دیگر میشوند اما تبعیت سابق خود را نیز از دست نمیدهند. و بقولنا دارای دو تا پاسپورت میشوند! شاید برای ما تازه  باشد، اما این امتیازی بود که دو هزار سال پیش امپراطوری روم به مردمی که تحت حکومت او بود میداد. بقولنا روم اجازه میداد که یک نفر اهل یک سرزمین غیر رومی باشد اما چون زیر نظر حکومت روم است، تبعیت رومی خود را نیز بدست بیاورد. هر چند ساده نبود، و باید هزینۀ بسیاری برای آن میپرداخت. و پرداخت این هزینه برای تصاحب تبعیت روم بودن باعث غرور و افتخار آن شخص میشد. اگر یادتان باشد افسر رومی به پولس رسول گفت که او تبعیت رومی خود را با پول بسیاری بدست آورد، او چگونه خود را تابعۀ روم میداند. پولس رسول میگوید که او متولد شدۀ در تبعیت خود است.(اعمال 22: 27- 28 )
اکنون اجازه بدهید همین را در قیاس ایرانیهایی که دارای دو تابعه هستند یا دو تا پاسپورت دارند ببینیم. همانطور که قید شد، این امتیاز، گاها باعث غرور و باور و تفکر برتریت داشتن این افراد را در برابر ساکنین کشور سابق خود را به همراه میاورد. داشتن این امتیاز که آنها در هر زمان که بخواهند میتوانند از ایران پرواز کرده و وارد سرزمین دوم خودشان بشوند و از تمام فشارها، فشارهایی که روزی بابت آن از آن فرار کرده بودند بار دیگر فرار کنند! و یا این امتیاز را به آنها میدهد که وقتی عروسی دختر عمو اسدالله رسید یا نامزدی کامبیز با فرحناز، یک بلیط دو طرفه از کشور اروپایی یا آمریکا یا کانادا یا جاهای دیگر گرفته بگیرند، به این مراسم بیایند، در این مراسم شرکت کنند، به قولنا پُزی به بقیه بدهند که ما اینجا هستیم، در ضمن " هفتۀ دیگر بلیط دارم که برگردم به " واشنگتن" ، " پاریس" ، " فرانکفورت" ، " ونکوور"!!
برای درک آنچه پیش روی شما نوشته است؛ تجسم و تصویر این گروه بسیار یاری کننده است تا به قلب و نیت پیام پولس رسول در بخشی از این نامه پی ببریم.
این نامۀ پولس رسول به ایمانداران این شهر به نام های مختلفی معروف میباشد. گروهی آن را نامۀ " شور و شادمانی " میخوانند، کلمه ایی که بیش از هجده بار در این نامه تکرار شده است. با توجه به اینکه میدانیم پولس رسول وقتی در زندان روم بود این نامه را نوشت،(4: 22 ) و سختی و دشواریهایی که او با آن مواجه بود را متحمل میشد و باز از ایمانداران این شهر میخواهد که " در خداوند دائما شاد باشید و باز میگویم شاد باشید." ( 4: 4 ) برای ما اهمیت و ارزش خاصی را بدست میاورد. گروهی دیگر این نامه را " به شباهت مسیح شدن " تلقی میکنند. در این نامه است که یکی از ارزشمندترین حقیقت الهی در خصوص عیسای مسیح برای خواننده گان خود ترسیم شده است. عیسای مسیح خود خدای قادر بود که جسم گرفت و به روی زمین آمد بر روی صلیب مرد تا خدا پدر را جلال بدهد.( 2: 5- 11 ).
نکتۀ دیگری که در این نامه توجه ما را به خود جلب میکند، تاکید و اشارۀ پولس رسول به ایمانداران شهر فیلیپی به فروتن شدن است. خود را فروتن کردن. به اینکه ارزش واقعی خود را پیدا کنند. که خود را در مسیح عیسی بشناسند. بقول مارتین لوتر، نکتۀ مهم این نیست که ما در مسیح چی هستیم بلکه اینکه ما در عیسای مسیح چه شدیم.
نگاهی به موقعیت تاریخی، جغرافیایی و سیاسی شهر فیلیپی ما را بر آن میدارد که چگونگی و دلیل تاکید پولس رسول را در این خصوص به ایمانداران این شهر را درک کنیم. این شهر نام خود را از پدر اسکندر کبیر گرفت پس از نبردی که او در این شهر انجام داد و آن را برای یونان تصاحب نمود. از حیث موقعیت جغرافیایی بسیار حساس و از حیث تاریخی جنگهای بسیار مهمی در این منطقه روی داده بود. جنگهایی که نهایتا سر به قدرت یافتن امپراطوری روم رسیده بود. شهری بسیار ثروتمند بود. تقریبا میتوان گفت که یهودیان در آن کنیسه ایی نداشتند زیرا ساکنین آن قریب به اتفاق رومی بودند و بدلیل بافت این شهر مذهب حاکم بر آن مذهب حاکم بر روم و خدایان روم بود. خلاصۀ کلام اینکه این شهر باعث افتخار و شهرت و ناموری کسانی بود که تبعۀ آن بودند و در آن سکونت داشتند.
این موضوع تاحدودی متاسفانه باعث برداشتی نادرست و رفتار و باوری غیرمسیحی برای ایمانداران این شهر شده بود. آنها نیز به تبعه بودن شهر فیلیپی بودن میبالیدند. و پولس رسول در ادامۀ نوشتن نامۀ خود به این ایمانداران شهر، چشمان دل انها را به یک حقیقت زنده و ازلی دیگری روشن میسازد.
او مینویسد، "اما وطن ما در آسمانست که از آنجا نیز نجات دهنده یعنی عیسی مسیح خداوند را انتظار میکشیم. که شکل جسد ذلیل ما را تبدیل خواهد نمود تا به صورت جسد مجید او مصّور شود بر حسب عمل قوت خود که همه چیز را مطیع خود بگرداند." ( فیلیپیان 3: 20- 21 ) بالاتر نوشتیم که پولس رسول یک تابعۀ روم بود، ان را نخریده بود یا به آن پناهنده نشده بود بلکه از یک خانوادۀ رومی-یهودی بدنیا آمده بود. پولس رسول یک رومی بود و تمامی امتیازات یک رومی را داشت. بعنوان مثال میتوانست حتی درخواست کند که پروندۀ او نزد خود قیصر روم بررسی شود( اعمال رسولان 25: 11) این امتیاز رومی بودن پولس رسول را حتی در نحوۀ شهادت او میبینیم. نحوۀ شهادت پولس رسول قطع کردن سر او در شهر روم بود، این پرافتخارترین نوع مرگ برای یک تابعۀ روم بود، و اگر نه، غیر رومی ها یا مصلوب شده یا توسط گلادیاتورها کشته شده یا توسط حیوانات دریده میشدند. اما در این چند خط، همانطور که قبلا چنین رفتار نموده بود، هرگز به تابعیت خود بعنوان یک رومی نبالیده بود، مگر در موردی که قصد داشت تا درسی اجتماعی به سربازان رومی بدهد.( اعمال رسولان 16: 37- 39 )
پولس رسول در این خصوص به ایمانداران شهر فیلیپی چه میگوید؟
توجه کنید به چند نکتۀ اشاره شده در این ایه. هر چند برای زبان امروزی ما شاید عادی باشند اما خوانندۀ قرن اول به خوبی میفهمید پولس رسول به چه چیزهایی اشاره کرده است. " وطن " " اسمان " " نجات " " عیسای مسیح خداوند " " انتظار " " تبدیل " " بر حسب قوت خود " " مطیع خود بگرداند."
چهار نکته در این دو آیه نهفته است:
الف- شهر فیلیپی زیر نظر متسقیم قیصر روم بود. شهر فیلیپی " وطن " یک رومی بود و برای این وطن یک رومی همه چیز خود را میداد. در ضمن برای روم " سزار " یک " نجات دهنده"  بود. " خداوند" بود؛ که روزی بر طبق افسانۀ رومیان از آسمان برای نجات روم خواهد آمد. همه " انتظار " بازگشت سزار روم را داشتند تا همه چیز را برای آنها با " قوت خود " " مبدل سازد " و تمام سرزمینهای شرور را بار دیگر " مطیع " شمشیر خود گرداند. ایمانداران شهر فیلیپی در چنین محیط و شرایطی اجتماعی بسر میبردند و چه بسا آنها نیز با این اوهامات و تبلیغات رومی ربوده شده و خیال و باور خود را به افسانه داده و نه به حقیقت. آنها باید تبعیت حقیقی خود را پیدا میکردند باید هویت حقیقی را می یافتند.
ب- پولس رسول به آنها میگوید که تابعیتی که آنها امروز در ایمان خود به عیسای مسیح دارند به مراتب و صد چندان ارزش آن از تبعۀ روم بودن بیشتر است. سرزمین آنها یک سرزمین زمینی نیست. تبعیت آنها یک تبعیت زمینی نیست. امپراطوری روم نیست. قوت و اقتدار و شهرت روم نیست. یا بقولنا برای زبان امروزی ما، آمریکا و آلمان و انگلستان و سوئد و استرالیا نیست.
پ- تفاوت این دو تبعیت در چیست؟ تبعۀ آسمان بودن، برای پولس رسول، به دست داشتن پاسپورت نیست که راحت ما را وارد یک سرزمین کند، بلکه ورود به شهر آسمانی، به جلال و شکوه آسمانی دست یافتن است. یک رومی هرچند قدرت امپراطوری روم با او بود و به تبعیت خود افتخار میکرد، او میمرد. فانی میشد. و آنها این را میدانستند. برای همین به افسانه ها دست یافته بودند. اما پولس میگوید این افسانه نیست. همین عیسای مسیح که روزی بر روی زمین بود، مانند ما جسم داشت، برای ما مصلوب شد، قیام کرد و برخاست و امروز در دست راست خود خدای زنده حضور دارد روزی بر میگردد، برای ربودن کلیسا میاید. برای آن نجات آخرین میاید. او میگوید " شکل جسد ذلیل ما را " آن جسدی که همۀ ایمانداران مانند یک رومی یا یونانی داشتند، " به صورت جسد مجید او مصور شود." ذلالت جسم پس از مرگ پایان می یابد اما پس از مرگ ما به شباهت جسم آسمانی مسیح در میاییم. این را او برای ما انجام میدهد. نجات دهندۀ ما. او که از آسمان خواهد آمد. از آسمانی که ما تابعۀ آن هستیم. عیسای خداوند در شب آخر رو به شاگردان فرمود " و من جلالی را که به من دادی به ایشان دادم تا یک باشند چنانکه ما یک هستیم." ( یوحنا 17: 22 ) پولس رسول در جای دیگر میگوید " چون مسیح که زندگی ما است ظاهر شود آنگاه شما هم با وی در جلال ظاهر خواهید شد." ( کولسیان 3: 4 )
ت- و نکتۀ آخر در این دو خط این است که آن خدا و آن نجات دهندۀ ما، عیسای مسیح که ما انتظار آمدن او را از آسمان میکشیم تا آمده و ما را  به شباهت خود در آورد، یک قدرت تخیلی نیست. او خود خداوند است. " زیرا که در او همه چیز آفریده شد آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است از چیزهای دیدنی و نادیدنی و تختها و سلطنتها و ریاسات و قوات؛ همه بوسیلۀ او و برای او آفریده شد." ( کولسیان 1: 16 ) ایا ایمانداران فیلیپی این را میدانستند؟ ایا انجیل عیسای مسیح را شنیده بودند؟ البته. پولس رسول باید به آنها بار دیگر یادآوری میکرد که نجات دهندۀ آنها کیست. اگر همه چیز بدست او و برای او آفریده شد پس او بر همه چیز تسلط دارد و او قادر است هر چیز را مطیع فرمان خود گرداند.  او مانند قیصر روم به سربازان آراسته هزاره و ده هزاره نیازی ندارد. او فوجهای فرشتگان آسمانی را به فرمان خود دارد که به شمارش نمیایند. او لشکر آنها را رهبری میکند. او مانند لشکر روم به سلاحهای پیشرفته نیاز ندارد. کلام او، نفس او، آفریننده و ویران کننده است.
دقیقا به همین دلیل است که پولس رسول بلافاصله پس از پایان این دو آیه در فصل 3 در ادامۀ نامۀ خود که ما آن را فصل 4 ایۀ 1 داریم میخوانیم " بنابر این ای برادران ( یا خواهران) عزیز و مورد اشتیاق من و شادی و تاج من همینطور در خداوند استوار باشید ای عزیزان." در چه چیز استوار باشند، در اینکه تابعۀ یک شهر آسمانی هستند. وطن آنها آسمان نیز خود عیسای مسیح است. استوار باشند زیرا نجات دهنده ایی که روزی بر روی صلیب مرد، قیام کرد و صعود نمود؛ روزی برخواهد گشت تا آنها را از قید جسم و قید زمین برای ابد ازاد کند. استوار باشند زیرا جلال و قدرت و امتیازی که در وطن آسمانی خود بدست خواهند آورد صد چندان بیشتر از این تبعیت روم و سرزمین روم؛ یا بقولنا، آمریکا و انگلستان و فرانسه و سوئد است!
خلاصۀ کلام
ایماندار عزیز! میشود که ما نیز گاها تابعیت اصلی خودمان را فراموش کنیم و به سرزمینهای زمینی و قدرتهای زمینی و حکومتهای زمینی ببالیم. اما وطن ما، سرزمین واقعی ما کجاست؟ قدرت ما از کجاست؟ پادشاهان و حکومتها به روی زمین میایند و میروند. امپراطوریها به اوج میرسند و سقوط میکنند. اما خدای ما، نجات دهندۀ ما که او را انتظار میکشیم تا به ابد استوار خواهد بود و بر حکومت آسمانی او پایانی نیست. شما یک پاسپورت بیشتر نیاز ندارید، مادامی که نام شما در دفتر حیات ثبت شده باشد، شما تابعۀ این شهر آسمانی هستید و روزی فرا میرسد که تا به ابد در این وطن آسمانی ساکن خواهید شد. سوال از آنانی که نامشان در این دفتر حیات نیست و خود را موطن آسمان نمیدانند این است که: شما تبعۀ چه کشوری هستید؟ چه پاسپورتی را در دست خود دارید؟ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر