تصدی جایگاه والای مذهب همواره بعنوان یکی از پر طرفدارترین موقعیتهای اجتماعی و فرهنگی برای بشر مطرح بودهاست و افرادی نیز که در این موقعیت بسر میبردند چنان گاهی در هاله تخیلی قداست مسکن میگزیدند که گاهی ارتباط خود را با اطرافیان و بندگان پا بر زمین خدا از دست میدادند و پس از مدتی واژگانی دیگرگونه و فرهنگی دگرسان را میبایست آموخت تا بتوان با این تحفهگان از ما بهتر معاشرت نمود و ...
این دقیقا آن چیزی بود که روحانیت یهودی روزگار مسیح تا حد زیادی دچار آن بود و از این رو نوک پیکان راستی و شمشیر کلام خدا که از زبان جوانی اهل ناصره بیرون میآمد، قبل از هر کس تاریکی پنهان در زیر ردای بلند مذهب و زهد فروشان فریسی را میشکافت. عیسی در اناجیل به سرزنش رهبران مذهبی شتافت و با عباراتی بسیار تلخ به توصیف حقیقت آنها پرداخت: گورهای ناپیدا، افعی زادگان، قاتلین پیامبران، نادانان و ... عیسی فرمود : وای بر شما که بارهای توانفرسا بر دوش مردم مینهید، اما خود حاضر نیستید حتی انگشتی برای کمک بجنبانید...
عالمان حکمت معنوی و فقیهان طریق راستی که خود دعوت داشتند تا بار از دوش قوم بردارند و چراغ راه معرفت باشند؛ خود غاصبین کلید معرفت گشته، نه خود داخل میشدند و نه دیگران را مجال میدادند. عیسی ناصری؛ کلیسایش را نور و نمک جهان و خادم خدا بر زمین مقرر نمود و به روشنی خصوصیات این خدمت و ویژگیهای این خادم را در تعالیم و از آن بالاتر در رفتار و مرگ خود بعنوان خادم رنجبر یهوه (اشعیا 53) تجسم بخشید؛ عیسی حولهای بر کمر بست و پاهای شاگردانش را شست و فرمود: "من با این کار سرمشقی به شما دادم تا شما نیز همان گونه رفتارکنید که من با شما کردم"(انجیل یوحنا 13: 15 ) پیامی بس آشکار و صریح که هیچ جایی برای تخفیف دادن به هوای نفس و استثمار مذهبی بر جای نمیگذارد.
هرگاه که کلیسای مسیح از چنین جایگاهی در طول تاریخ تخطی کرده است سرنوشتی جز انزوا و توصیفی جز آنچه عیسی در وصف فریسیان و رهبران مذهبی زمان خویش بر زبان راند؛ حاصل نکرده است. این حقیقت نه تنها در سطح کلیسایی و جهانی صادق است بلکه بیش از آن امری فردی و حقیقتی درونی است که تک تک خادمین و واعظین و کشیشان و رهبران کلیسا را به چالش و بازنگری فرا میخواند. خادم مسیح نه تنها باید فروتن چون غبار باشد بلکه شایسته است که همچون سرور خویش پایمال غبار گردد زیرا در مرگ است که زنده میشویم و با از دست دادن است که به دست میآوریم. دردناک است که برخی خادمین کلام مسیح یعنی واعظین کلام شستن پایها بر دیگران سروری میکنند و لباس خاکسارانه خدمت تبدیل به ردای تشخص طلبی مذهب میشود و چنان بوی تفخر و برتری جویی و آسایش طلبی فضای گفتاری و کرداری برخی را آلوده میکند که کمتر شمیم آسمانی و خادمانه عیسی از آنها به مشام میرسد.
بهتراست که هریک از ما بعنوان خادمین خدا بر زمین با دیدی تازه به سرزنش رهبران مذهبی توسط عیسی بنگریم و خود را با آنچه خداوند ایشان را به آن متهم میکند، سنجیده و به بوته نقد کشیم و این آیه کلام را سرلوحه خدمت و زندگی مسیحی خویش سازیم:" پس، شما نیز چون آنچه به شما فرمان داده شده است، به جای آورید، بگویید: خدمتکارانی نالایقیم و تنها انجام وظیفه کردهایم." ( انجیل لوقا 17: 10 ).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر