كتابمقدس از طريق تصاوير و تشبيهات بر روي اين استخوانهاي نظرات و ايدهها، پوست و گوشت
ميکشد. به ما ميگويد که شناخت ما از خدا مثل شناختي است كه فرزندي از پدر خود و زني از
شوهر خود دارد؛ مثل شناختي است كه مردم يك كشور از پادشاه خود و گله از شبان خود دارد.
(همين چهار تشبيه اساساً در كتابمقدس به كار رفتهاند) تمامي اين تصاوير به رابطهاي اشاره دارند كه
در آن «شناسنده» به «شناخته شده» به ديده احترام مي نگرد و «شناخته شده» خود را مسئول تأمين رفاه
و آسايش شناسنده قلمداد ميکند. اين بخشي از آن مفهومي است که کتابمقدس از شناخت خدا دارد؛
اينکه آنهايي که او را ميشناسند - يعني کساني که خدا به آنها اجازه ميدهد که او را بشناسند -
توسط او محبت ميشوند و تحت مراقبت او قرار ميگيرند. در اين مورد بيشتر توضيح خواهم داد.
سپس كتابمقدس نكته بعدي را اضافه ميکند و اشعار ميدارد که ما تنها از طريق شناخت عيسي مسيح
که خود نيز خداست و در جسم ميان ما ظاهر شده است، ميتوانيم به چنين شناختي از خدا نائل
شويم. «آيا مرا نشناختهاي؟ كسي كه مرا ديده، پدر را ديده است. هيچ كس نزد پدر جز بوسيله من
نميآيد» (يوحنا٩:١٤و٦). بنابراين، مهم است كه در ذهن خود اين مطلب را به وضوح بدانيم که
مقصود از «شناخت عيسي» چيست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر