۱۳۹۳ آبان ۱۰, شنبه

عظمت و شکوه خلقت انسان


عظمت و شکوه خلقت انساناو را اندکی پايين تر از خود آفريدی و تاج جلال و افتخار را بر سر او نهادی (مزمور 8 آیه 5)

زیگموند فروید، بنیانگذار روانکاوی، دائما فخر میکرد به اینکه:
«تاج را از سر انسان برداشته است!»


انسان تاج خلقت تلقی شده بود. آنگاه کپرنیک نشان داد که زمین یعنی مسکن انسان، چنانکه تا آن زمان تصور می شد مرکز عالم نیست. خورشید ما یکی از میلیاردها ستاره ای است که اکثر آنها بسیار بزرگتر از خورشید ما می باشند. کپرنیک یک مسیحی معتقد بود و حتی بعد از اکتشاف خود نیز مسیحی معتقد بافی ماند. اما دیگران چنین تلقی کردند که با تقلیل اهمیت زمین در عالم، انسان حق برتریت خود را به عنوان موجودی با ارزش خاص را از دست داده است.
گفته شده است که داروین نشان داد که حتی بر روی زمین نیز انسان چیزی منحصر بفرد نبوده و نمی تواند نتیجه نقشه خدا برای برخورداری از یک دوست باشد، دوستی که با او ارتباط برقرار کند. بر طبق فرضیه داروین، انسان فقط یکی از نتایج تکامل تصادفی است، همانند شامپانزه ها و گوریل ها. این دومین ضربه به برتری انسان بود.

اگر ما واقعا حاصل تصادف باشیم، اگر فقط ماده و نه روح باشیم، اگر صرفا حیواناتی شکمباره و شهوت پرست باشیم - پس از کجاست که مقاومت در برابر این نظریه ها سر بر می آورند؟ آیا میمونها و سگها از اینگونه تلقی شدن رنجیده خاطر می شوند؟ آیا مورچه ها می رنجند از اینکه فیل تلقی نمی شوند؟ پس اطمینان انسان به این اندیشه که مخلوق محبوب خدا و برتر و متفاوت از تمامی جانواران است چه می شود؟ ندای وجدان و اشتیاق به رسیدن به قله های روحانی از کجاست؟

«خدا انسان را بصورت خود آفرید» (پیدایش 1: 27). هیچ چیز مشابهی در مورد هیچ مخلوق عالم گفته نشده است. «[خدا] تاج جلال و اکرام را بر سر او گذارد». انسان تاج خلقت است. وقتی که خدا خواست جسم بپوشد، به صورت «انسان» بر روی زمین ظاهر شد. در میان انسانها، کودکی مولود شد، و به انسانها پسری بخشیده شد که نامش چنین بود: خدای قدیر و پدر سرمدی (اشعیا 9: 6).

به خوانده شدگی منحصر بفرد و عظیم خود ایمان داشته باشید. بگذارید تا صورت خدا در شما دیده شود. بگذارید تا نور شما طوری بدرخشد که انسانها پدر را جلال دهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر