اعلام
قلب به گفتن به دیگران همانا اعلام خبر خوش عیسای مسیح است. این امر میتواند به چند طریق صورت پذیرد.
۴- قدرت
در عهد جدید اعلام انجیل اغلب همراه است با تجلی قدرت خدا. عیسی اعلام میکرد: پادشاهی خدا نزدیک شده است. توبه کنید و به این بشارت ایمان آورید مرقس ۱: ۱۵. عیسی در ادامه؛ قدرت انجیل را با اخراج ارواح خبیث مرقس ۱: ۲۱- ۲۸ و با شفای بیماران مرقس ۱: ۲۹- ۳۴ و ۴۰- ۴۵ به نمایش میگذاشت.عیسی به شاگردانش فرمود تا همان گونه عمل کنند که خودش میکرد. او به ایشان فرمود تا اعمال پادشاهی خدا را انجام دهند- بیماران آنجا را شفا دهید و به ایشان بگویند: پادشاهی خدا به شما نزدیک شده است لوقا ۱۰: ۹. وقتی سایر بخشهای انجیلها و اعمال را میخوانیم میبینیم ایشان همین کار را انجام میدادند.پولس به مسیحیان تسا لو نیکی چنین نوشت: انجیل ما تنها نه با کلمات، بلکه با قدرت و روح القدس و یقین کامل به شما رسید اول تسا لونیکیان ۱: ۵. این امر قطعأ در باره من صدق میکرد، نخستین باری که با روح القدس بر خورد کردم، چیزی را تجربه کردم که پولس در رومیان ۵: ۵ میفرماید محبت خدا توسط روح القدس که به ما بخشیده شد در دلهای ما ریخته شده است. افراد دیگر شهادت میدهند که توسط روح القدس به گناه ملزم شدند.ایشان وقتی خبر خوش عیسی را میشنوند چیز عمیق تری در دلشان انجام میشود.
اعلام انجیل و متجلی ساختن قدرت آن در کنار هم حرکت میکنند. یکی از آنها منجر به دیگری میشود. یک روز پطرس و یوحنا به معبد میرفتند در کنار دروازه آن مردی بود که فلج مادرزاد بود. او سالها در همانجا مینشست و گدایی میکرد. پطرس به او گفت: مرا زر و سیم نیست ٬ اما آنچه دارم به تو میدهم ! به نام عیسای ناصری بر خیز و راه برو! پطرس دست آن مرد را گرفت و او را بلند کرد. او فوراً بر خاست و شروع کرد به راه رفتن. آن مرد وقتی متوجه شد که شفا یافته است به جست و خیز پرداخت و خدا را تمجید میکرد اعمال ۳: ۱- ۱۰.
همه میدانستند که این مرد سالها فلج بوده است. به همین دلیل جمعیت انبوهی گرد آمد.پس از نمایش قدرت خدا نوبت اعلام انجیل بود. مردم میپرسیدند که چه شده است ؟ پطرس توانست تمام حقیقت را در باره عیسی بگوید: آن چه این شخص را که میبینید و میشناسید نیرو بخشیده است نام عیسی و ایمان به آن نام است.آری ایمانی که به واسطه اوست، این مرد را در حضور شما تندرست ساخته است اعمال ۳: ۱۶.
اعلام انجیل و متجلی ساختن قدرت آن در کنار هم حرکت میکنند. یکی از آنها منجر به دیگری میشود. یک روز پطرس و یوحنا به معبد میرفتند در کنار دروازه آن مردی بود که فلج مادرزاد بود. او سالها در همانجا مینشست و گدایی میکرد. پطرس به او گفت: مرا زر و سیم نیست ٬ اما آنچه دارم به تو میدهم ! به نام عیسای ناصری بر خیز و راه برو! پطرس دست آن مرد را گرفت و او را بلند کرد. او فوراً بر خاست و شروع کرد به راه رفتن. آن مرد وقتی متوجه شد که شفا یافته است به جست و خیز پرداخت و خدا را تمجید میکرد اعمال ۳: ۱- ۱۰.
همه میدانستند که این مرد سالها فلج بوده است. به همین دلیل جمعیت انبوهی گرد آمد.پس از نمایش قدرت خدا نوبت اعلام انجیل بود. مردم میپرسیدند که چه شده است ؟ پطرس توانست تمام حقیقت را در باره عیسی بگوید: آن چه این شخص را که میبینید و میشناسید نیرو بخشیده است نام عیسی و ایمان به آن نام است.آری ایمانی که به واسطه اوست، این مرد را در حضور شما تندرست ساخته است اعمال ۳: ۱۶.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر