۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۵, سه‌شنبه

انسانیت مسیح


بدون شک در بین تمامی عناصر ایمان مسیحی‌ تجسم خداوند ما عیسی مسیح،مهمترین می‌‌باشد تجسم به اتحاد اولوهیت با انسانیت در وجود عیسی مسیح اشاره می‌‌کند.
این حقیقت که پسر جاودانی خدا به منظور نجات انسانها٬ خود انسان گردید تعلیم صریح و آشکار کتاب مقدس می‌‌باشد. زمانی‌ که مسیح پسر خدا «جسم پوشید» در واقع خدا به گونهٔ کاملاً جدیدی در جهان عمل کرد. عیسی به وسیلهٔ قدرت روح‌القدس در رحم مریم باکره قرار گرفت.از طریق این عمل منحصر بفرد٬ خدا زنجیره نسل بشری را گسیخت و یک وجود ماوراءالطبیعی به میان آمد .
وقتی‌ درک می‌کنیم که تجسم یک عمل خلاق و جدید خدا می‌‌باشد، تا حدودی از حالت راز گونه این معجزه کاسته می‌‌شود. پسر خدا آمد تا انسان٬ مخلوقی که دارای گوشت و خون می‌‌باشد را رهایی دهد، به همین دلیل او نیز گوشت و خون شد و به شکل انسان در آمد. او این عمل را به این دلیل انجام داد تا با مرگ خودش، نجات انسان را مهیا کند. از طریق تجسم خدا نقشهٔ خود را برای رهایی و نجات عملی‌ کرد: «لیکن چون به کمال رسید خدا پسر خود را فرستاد که ار زن زاییده شد» (غلاطیان ۴: ۴) هیچ طریق دیگری وجود نداشت٬ که خدا به آن طریق بتواند نقشهٔ نجات خود را عملی‌ سازد.
بنا براین تجسم در واقع نقطه عطفی برای انسان گناهکار بود،چرا که بوسیلهٔ آن آشتی بین خدا و انسان ممکن گردید.از آنجا که انسانیت مسیح در نقشهٔ نجات خدا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، جا دارد که دلایلی را در ارتباط با انسان بودن مسیح بررسی‌ کنیم٬ که عبارتنداز: اجداد انسانی‌٬ رشد انسانی‌، ظاهر انسانی‌، محدودیتهای انسانی‌ و نامهای انسانی او.
اجداد و رشد انسانی مسیح
متی و لوقا در انجیل خود اجداد انسانی مسیح را ذکر می‌‌کنند. در حقیقت متی در دنبال کردن اجداد مسیح - داود و حتی عقب‌ تر به ابراهیم پاتریارخ می‌‌رسد (متی ۱: ۱- ۱۷) .دو هدفی‌ که متی از بیان نصب نامهٔ مسیح دارد عبارتند از :
۱- اثبات این نکته که مسیح از نسل داود بوده و وارث تخت پادشاهی اسرائیل می‌‌باشد، چون در غیر اینصورت هیچ یهودی مسیح را بعنوان ماشیح یا پادشاه نمی‌‌پذیرفت.
۲- ثابت کند که مسیح به عنوان نسل ابراهیم، آن فرزند وعده ای است که باعث برکت تمام جهان می‌‌گردد (پیدایش ۲۲: ۱۷- ۱۸) .لوقا در دنبال کردن اجداد مسیح به آدم .اولین انسان می‌رسد (لوقا ۳: ۲۳- ۳۸) .
به هر حال،هدف متی و لوقا تاکید به حقیقت انسان بودن مسیح است: او از زن زائیده شد (غلاطیان ۴: ۴) .
زمانی‌ که می‌‌گوئیم، مسیح دارای اجداد انسانی‌ می‌‌باشد، باید با دقت به این نکته اشاره کنیم که او دارای طبیعت گناه آلود انسان نمی‌‌باشد. تولد مسیح با تولد سایر انسانها متفاوت است .لوقا بیان می‌‌کند که فرشته‌ای از جانب خدا به مریم می‌‌گوید که او به زودی حامله خواهد شد عکس العمل ناگهانی مریم ! این بود که : «این چگونه می‌‌شود حال آنکه مردی را ناشناخته‌ام »(لوقا ۱: ۳۴) . در پاسخ به این سوال مریم در باره معجزه آسا بودن تولد مسیح، بعنوان یک امر ظاهرأ غیر ممکن بیان شده است، فرشته‌ به مریم یاد آوری می‌‌کند که «نزد خدا هیچ امری محال نیست»( آیه ۳۷). اگر چه تولد مسیح یک معجزه کاملاً شگفت آور بود، اما باز هم از یک تولد انسانی‌ بود.
رشد بلوغ جسمی و فکری مسیح بر اساس همان قواعد و اصول رشد انسانی بود. در حقیقت رشد و بلوغ مسیح مانند سایر اهالی ناصره بود و او را بعنوان یک همشهری پذیرفته بودند (متی ۱۳: ۵۵) . لوقا بیان می‌‌کند که «مسیح عیسی رشد کرد و بزرگ شد. او سر شار از حکمت بود و فیض خدا بر او قرار داشت (لوقا ۲: ۴۰) . رشد فکری مسیح نتیجهٔ درس خواندن در مدارس آن زمان نبود (یوحنا ۷: ۱۵) . بلکه عمومأ در نتیجهٔ این امور بود: تربیت والدین خدا ترس، حضور مرتب و منظم در مراسم کنیسه (لوقا ۴: ۱۶) . رفتن به هیکل برای انجام مراسم (لوقا ۲: ۴۱) . مطالعهٔ وفادارانه کلام خدا و بکار بردن آن و دعا‌ (مرقس ۱: ۳۵ و یوحنا ۴: ۳۲- ۳۴ ).

ظاهر و محدودیتهایی انسانی مسیح

تمام شواهدی که بر ظاهر انسانی مسیح اشاره می‌‌کنند، کاملا شبیه سایر انسانها می‌‌باشد. در حقیقت در فعالیتهای روزانه مسیح آنقدر شبیه دیگران بود که وقتی‌ ادعا کرد که او و پدر یکی‌ هستند، شنوندگانش ناراحت و خشمگین شدند و در پاسخ به او گفتند که «تو یک انسانی» بنابراین ادعای تو در باره‌ خدا بودن صحیح نمی‌‌باشد (یوحنا ۱۰: ۳۳) .
پیلاطس، حاکم رومی عیسی را در مقابل یهودیان حاضر کرد و قبل از بیان هرادعایی بر او، چنین گفت «اینکه آن انسان است» (یوحنا ۱۹: ۵) . زمانی‌ که مسیح در دادگاه رومی محاکمه می‌‌شد، هیچ کس در باره‌ انسان بودن مسیح سوالی‌ نکرد. پولس رسول در قرن اول میلادی در باره‌ عیسی مسیح چنین شهادت می‌‌دهد «شبیه انسانها شد» (فیلیپیان ۲: ۸ ).
اشخاصی‌ که با مسیح معاشعرت نزدیک داشتند و جزو همکاران او بودند هرگز در باره‌ انسان بودن مسیح شک نکردند بلکه اغلب بر این نکته تأکید می‌‌کردند که او یک انسان فوق‌العاده می‌‌باشد. «این دیگر چگونه انسانی‌ است که حتی باد و دریا هم اطاعتش می‌‌کنند» (مرقس ۴: ۴۱ ).
زمانی‌ که مسیح به شکل یک انسان در آمد داوطلبانه محدودیتهایی انسانی‌ را پذیرفت. در نتیجه، او نیز از نظر جسمی‌ خسته (یوحنا ۴: ۶)، گرسنه مرقس (۱۱: ۱۲) و تشنه یوحنا (۱۹: ۲۸) می‌‌شد . مورد وسوسه قرار می‌‌گرفت (متی ۴: ۱- ۱۱) و زمانی‌ دعا‌ می‌‌کرد توسط پدر تقویت می‌‌گردید (لوقا ۲۲: ۴۲- ۴۴) . او همچنین، درد (اول پطرس ۴: ۱) . و در نهایت مرگ را تجربه کرد (اول قرنتیان ۱۵: ۳) . مرگ مهمترین دلیل برای اثبات انسانیت مسیح است .

نامهای انسانی‌ مسیح

نامهایی که به مسیح اطلاق می‌‌گردید ، نشان دهندهٔ انسانیت او بود . زمانی‌ که فرشته‌ در باره‌ تولد طفل با یوسف سخن گفت به او امر کرد که نام طفل را عیسی (Jesus) بگذارند در واقع شکل یونانی لغت یوشع (Joshua) در عهد عتیق می‌‌باشد که به معنی «نجات دهنده »است (متی ۱: ۲۱) . او همچنین «پسر داود و پسر ابراهیم» نامیده شد (متی ۱: ۱) اما نامی‌ که در کتاب مقدس بیشتر از بقیه اسامی برای مسیح بکار برده شده است ، «پسر انسان» می‌‌باشد که آشکارا انسانیت مسیح را نشان می‌‌دهد. عیسی زمانی‌ در باره‌ خود سخن می گفت، از این نام برای خودش استفاده می‌‌کرد (متی ۲۶: ۶۴- ۶۵) . حتماً متوجه شده‌اید که مسیح ادعا نکرد که پسری از یک انسان بلکه پسر انسان می‌‌باشد . این اصطلاح نه تنها بیان می‌کند که مسیح یک انسان واقعی‌ است بلکه نشان می دهد که او نماینده نسل بشر می‌‌باشد . 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر