۱۳۹۳ بهمن ۱۶, پنجشنبه

وقتی می گویم مسیحی هستم ...


وقتی می گویم مسیحی هستم فریاد نمی زنم که مقدسم فقط زمزمه می کنم که گم شده بودم و اکنون یافته شده و آمرزیده شده ام.
وقتی می گویم مسیحی هستم این را با غرور نمی گویم فقط اعتراف می کنم که می لغزم و نیاز دارم مسیح مرا هدایت کند.
وقتی می گویم مسیحی هستم نمی کوشم قوی باشم فقط اعتراف می کنم که ضعیف هستم و برای ادامه زندگی به قدرت او نیاز دارم.
وقتی می گویم مسیحی هستم به افتخاراتم نمی بالم فقط می پذیرم که شکست خورده ام و نیاز دارم که خدا خرابکاری های مرا درست کند.
وقتی می گویم مسیحی هستم ادعا نمی کنم که کاملم ضعف هایم بسیار آشکاراست اما خدا مرا ارزشمند می پندارد.
وقتی می گویم مسیحی هستم منظورم این نیست که از تو مقدس تر هستم من گناهکاری بیش نیستم که به نوعی فیض نیکوی خدا را دریافت کرده ام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر