۱۳۹۳ دی ۲۲, دوشنبه


((( اماّ ))) ؛
غروبِ روزی که در روی صلیب مُرد ؛
مَردِ ثروتمندی بنامِ یوسف از اهالیِ رامه که شاگردِ عیسی شده بود نزدِ پنطیوس پیلاطس والیِ رومی رفت و پیکرِ عیسی را طلب کرد و پیلاطس دستور داد به وی بدهند ؛
یوسف جَسد را برداشته ، در کتانی پاک پیچیده و در مقبره ای تازه که برای خود در صخره تراشیده بود نهاد و ،سپس سنگی بزرگ در مقابلِ قبر قرار داد ؛
اماّ در روزِ سوّم عیسی از مُردگان قیام کرد و {{{{{{{ حالا زندهِ اَبدیست ! }}}}}}} ؛
یعنی خدا فقط یک بار برای همیشه در نامِ عیسی جسمِ انسانی بخود گرفت و بخاطرِ نجاتِ بشریت پا باین دنیای تاریک و آلوده گذاشت ؛
و آن بدنی را که بخود گرفته بود در روی صلیب قربانیِ گناه کرد ؛
و این آخرین قربانیِ گناه بود ؛
یعنی مسیح خداوند که زندهِ اَبدیست دیگر {{{{{ نمیتواند بر صلیب باشد }}}}}؛
یعنی بعد از قیامش هر انسانی اگر مسیح را در روی صلیب دید باید بداند که او خدا در جسمِ انسانی نیست ؛
یعنی او تقلبی است که ساخته و اختراع شده بدست مذهب با هدایتِ صد در صد شیطان میباشد ؛
یعنی آن بُت است ؛
عیسی مسیح خداوند چون زندهِ اَبدیست یعنی چون بر صلیب نیست قادر است تو عزیزم را با هر باوری که داری نجات بدهد ؛
باور کنید که مجسمه ها ، عکسها یعنی بُت ها که مُرده هستند هرگز قادر نیستند که هیچ ، بلکه یک یک شما را به هلاکت خواهد رساند ؛


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر