بخشش در کتابمقدس ریشه در ذات خدا دارد. عفو گناهکار و بهیاد نیاوردن خطایای او، از قلب خدای فیاضی ساطع میگردد که مشتاقانه در پی اِعطای فرصتی دوباره به شخصِ خاطی است. از آنجا که خدای کتابمقدس خدایی قدوس است، نمیتواند عدالت را زیر پا بگذارد و بهیکباره گناه را ببخشد. این خدا در عهدعتیق بهخاطر فیض و کَرَمِ خود، حیوانات قربانی را بهجای جانِ خود شخص میپذیرفت. اما این فیض و کرمِ خدا در بخشش گناهان، در عهدجدید به اوج میرسد و خودِ خدا در وجودِ مسیح قربانیِ کاملِ گناه بشر میگردد. بدین ترتیب پایه و اساسِ بخشش در مسیحیت، بر واقعهای ملموس و تاریخی استوار است.
خدایی که کتابمقدس معرفی میکند، خدای عبوسی نیست که با اکراه و از سرِ ناچاری از گناهِ مخلوق خویش چشمپوشی کند. او از خطایای انسان بهعنوان بهانهای استفاده نمیکند تا با به مجازات رساندن او، بهاصطلاح درسِ عبرتی به مخلوق خود داده باشد. بلکه خدای کتابمقدس حتی آنگاه که قومش از او نافرمانی میکنند و در برابر او میایستند، باز لطف و رحمتِ خود را از آنان دریغ نمیدارد (نحمیا ۹:۱۷؛ دانیال ۹:۹). کتابمقدس قاطعانه خدا را شخصیتی رحیم و رئوف معرفی میکند (خروج ۳۴:۶). خدایی که وقتی میبخشد، دیگر خطا و گناه را بهیاد نمیآورد (مزمور ۱۰۳:۱۲؛ اشعیا ۳۸:۱۷، ۴۳:۲۵، ارمیا ۳۱:۳۴؛ میکا ۷:۱۹). اما بخشش در کتابمقدس همواره فرایندی متقابل و دوجانبه است. برای برخوردار شدن از این بخشش باید قلبی نیازمند داشت. بخشش خدا گرچه کامل است، اما بدون واکنش مناسب از جانب شخص خاطی و ابراز نیاز او برای دریافت چنین بخششی، بیتأثیر خواهد بود. دیگر آنکه کسی که بخشش الهی را تجربه میکند، باید او نیز دیگران را ببخشد (کولسیان ۳:۱۳ ؛ متی ۱۸:۲۳-۳۵). در واقع اگر روحیۀ بخشش بر رفتار و روابط فرد مسیحی حاکم نیست، باید جداً در رابطه خود با خدا تجدیدنظر کند (لوقا ۶:۳۷). به همین خاطر است که عیسی مسیح وقتی میخواهد طرز دعا کردن را به ما یاد دهد، از ما میخواهد بههنگام طلب بخشش از پدر آسمانیمان، خطاب به او اینطور دعا کنیم: «قرضهای ما را ببخش، چنانکه ما نیز قرضدارانِ خود را میبخشیم...» (دعای ربانی، متی ۶:۱۲).
بخشش در کتابمقدس ریشه در ذات خدا دارد. عفو گناهکار و بهیاد نیاوردن خطایای او، از قلب خدای فیاضی ساطع میگردد که مشتاقانه در پی اِعطای فرصتی دوباره به شخصِ خاطی است. از آنجا که خدای کتابمقدس خدایی قدوس است، نمیتواند عدالت را زیر پا بگذارد و بهیکباره گناه را ببخشد. این خدا در عهدعتیق بهخاطر فیض و کَرَمِ خود، حیوانات قربانی را بهجای جانِ خود شخص میپذیرفت. اما این فیض و کرمِ خدا در بخشش گناهان، در عهدجدید به اوج میرسد و خودِ خدا در وجودِ مسیح قربانیِ کاملِ گناه بشر میگردد. بدین ترتیب پایه و اساسِ بخشش در مسیحیت، بر واقعهای ملموس و تاریخی استوار است.
خدایی که کتابمقدس معرفی میکند، خدای عبوسی نیست که با اکراه و از سرِ ناچاری از گناهِ مخلوق خویش چشمپوشی کند. او از خطایای انسان بهعنوان بهانهای استفاده نمیکند تا با به مجازات رساندن او، بهاصطلاح درسِ عبرتی به مخلوق خود داده باشد. بلکه خدای کتابمقدس حتی آنگاه که قومش از او نافرمانی میکنند و در برابر او میایستند، باز لطف و رحمتِ خود را از آنان دریغ نمیدارد (نحمیا ۹:۱۷؛ دانیال ۹:۹). کتابمقدس قاطعانه خدا را شخصیتی رحیم و رئوف معرفی میکند (خروج ۳۴:۶). خدایی که وقتی میبخشد، دیگر خطا و گناه را بهیاد نمیآورد (مزمور ۱۰۳:۱۲؛ اشعیا ۳۸:۱۷، ۴۳:۲۵، ارمیا ۳۱:۳۴؛ میکا ۷:۱۹). اما بخشش در کتابمقدس همواره فرایندی متقابل و دوجانبه است. برای برخوردار شدن از این بخشش باید قلبی نیازمند داشت. بخشش خدا گرچه کامل است، اما بدون واکنش مناسب از جانب شخص خاطی و ابراز نیاز او برای دریافت چنین بخششی، بیتأثیر خواهد بود. دیگر آنکه کسی که بخشش الهی را تجربه میکند، باید او نیز دیگران را ببخشد (کولسیان ۳:۱۳ ؛ متی ۱۸:۲۳-۳۵). در واقع اگر روحیۀ بخشش بر رفتار و روابط فرد مسیحی حاکم نیست، باید جداً در رابطه خود با خدا تجدیدنظر کند (لوقا ۶:۳۷). به همین خاطر است که عیسی مسیح وقتی میخواهد طرز دعا کردن را به ما یاد دهد، از ما میخواهد بههنگام طلب بخشش از پدر آسمانیمان، خطاب به او اینطور دعا کنیم: «قرضهای ما را ببخش، چنانکه ما نیز قرضدارانِ خود را میبخشیم...» (دعای ربانی، متی ۶:۱۲).
خدایی که کتابمقدس معرفی میکند، خدای عبوسی نیست که با اکراه و از سرِ ناچاری از گناهِ مخلوق خویش چشمپوشی کند. او از خطایای انسان بهعنوان بهانهای استفاده نمیکند تا با به مجازات رساندن او، بهاصطلاح درسِ عبرتی به مخلوق خود داده باشد. بلکه خدای کتابمقدس حتی آنگاه که قومش از او نافرمانی میکنند و در برابر او میایستند، باز لطف و رحمتِ خود را از آنان دریغ نمیدارد (نحمیا ۹:۱۷؛ دانیال ۹:۹). کتابمقدس قاطعانه خدا را شخصیتی رحیم و رئوف معرفی میکند (خروج ۳۴:۶). خدایی که وقتی میبخشد، دیگر خطا و گناه را بهیاد نمیآورد (مزمور ۱۰۳:۱۲؛ اشعیا ۳۸:۱۷، ۴۳:۲۵، ارمیا ۳۱:۳۴؛ میکا ۷:۱۹). اما بخشش در کتابمقدس همواره فرایندی متقابل و دوجانبه است. برای برخوردار شدن از این بخشش باید قلبی نیازمند داشت. بخشش خدا گرچه کامل است، اما بدون واکنش مناسب از جانب شخص خاطی و ابراز نیاز او برای دریافت چنین بخششی، بیتأثیر خواهد بود. دیگر آنکه کسی که بخشش الهی را تجربه میکند، باید او نیز دیگران را ببخشد (کولسیان ۳:۱۳ ؛ متی ۱۸:۲۳-۳۵). در واقع اگر روحیۀ بخشش بر رفتار و روابط فرد مسیحی حاکم نیست، باید جداً در رابطه خود با خدا تجدیدنظر کند (لوقا ۶:۳۷). به همین خاطر است که عیسی مسیح وقتی میخواهد طرز دعا کردن را به ما یاد دهد، از ما میخواهد بههنگام طلب بخشش از پدر آسمانیمان، خطاب به او اینطور دعا کنیم: «قرضهای ما را ببخش، چنانکه ما نیز قرضدارانِ خود را میبخشیم...» (دعای ربانی، متی ۶:۱۲).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر