۱۳۹۳ مهر ۲۹, سه‌شنبه

دوازده شاگرد مسیح یا حواریون چه کسانی بودند؟




جواب: 
کلمة "شاگرد" به کسی گفته می شود که پیرو و در حال یادگیریست. کلمة "حواری" یعنی کسی که فرستاده شده است. وقتی عیسی بر روی زمین بود، دوازده پیرو او حواریون خوانده می شدند. دوازده شاگرد عیسی مسیح، او را دنبال می کردند، از او یاد می گرفتند، و بوسیلة او تعلیم و تربیت می شدند. بعد از قیام و صعود او، عیسی شاگردان را بعنوان شاهدان بین مردم فرستاد (متی 28: 18-20، اعمال رسولان 1: 8). آنها بعدا دوازده حواریون خوانده شدند. بهر حال، حتی وقتی عیسی هنوز بر روی زمین بود، لغت "شاگردان" و "حواریون" بعنوان مترادف بکار می رفت.

اولین شاگردان/حواریون در انجیل متی 10: 2-4 نوشته شده است "و نامهای دوازده رسول این است اول شمعون معروف به پطرس و برادرش اندریاس، یعقوب بن زَبَدی و برادرش یوحنا، فیلیپُس و برتولما، توما و متی باجگیر، یعقوب بن حلفی و لبی معروف به تدی، شمعون قانوی و یهودای اسخریوطی که او را تسلیم کرد". کتاب مقدس همچنین دوازده شاگرد/حواریون را در انجیل مرقس 3: 16-19 و انجیل لوقا 6: 13-16 نام برده است. مقایسة این قسمتها از کتاب مقدس فرقهای کوچکی را در اسامی نشان می دهد. بنظر می آید تدیوس به اسم "یهودا پسر یعقوب" (لوقا 6: 16) و لبی (متی 10: 3) هم خوانده می شد. شمعون غیور به شمعون کنعانی هم خوانده می شد (مرقس 3: 18). جای یهودای اسخریوطی، که عیسی را تسلیم کرد، در بین دوازده حواری به متیاس داده شد (اعمال رسولان 1: 20-26). بعضی از معلمان کتاب مقدس متیاس را حواری معتبری نمی دانند و پولس رسول را منتخب خدا برای جایگزینی یهودای اسخریوطی بعنوان دوازدهمین حواری می دانند.

دوازده شاگرد/حواریون مردان معمولی بودند که خدا از آنها بطور مافوق طبیعی استفاده کرد. در بین این دوازده نفر ماهیگیر، باجگیر، و شخص انقلابی دیده می شدند. در اناجیل ثبت شده است که این دوازده پیرو عیسی مسیح دائما می افتادند، با سختی پیش می رفتند، و شک بسراغشان می آمد، اما بعد از اینکه شاهد قیام مسیح و صعود او به ملکوت شدند، روح القدس آنها را به مردانی پر قدرت برای خداوند تبدیل کرد تا اینکه توانستند دنیا را دگرگون کنند (اعمال رسولان 17: 6). این تبدیل برای چه بود؟ برای اینکه دوازده حواری با عیسی بودند (اعمال رسولان 4: 13). ایکاش این دربارة ما هم گفته شود.

چرا باید از شرکت در جشن هالووین اجتناب کنیم


قاعدتا باید برای آن دسته از افرادی که با کلام خدا آشنایی دارند، تصمیم گیری برای شرکت نیافتن در جشن هالوین بسیار آسان باشد. اما عملا مشاهده می کنیم که اینگونه نیست! بسیاری از افرادی که کلام خداوند را می خوانند وداعیه پرستش و عشق خداوند را دارند هر ساله در این جشن شرکت می کنند، چرا؟

برای اینکه هالوین مفرح است، لباسهای مبدل، نوشنیدنیها، میمهانیها، آبنبات و شیرینیها! خوب چی از این بهتر!

با این حال دلیل اجتناب ما از هالوین مفهوم و بنیاد آن است، زیرا که از خداوند نیست. مسلما بسیاری از مراسم دیگر نیز هستند که از خداوند نیستند، مانند "روز مادر"، "روز کارگر"، "روز یادبود"، "روز شکر گذاری" و .... اما به دلایل متعدد هالوین با همه آنها متفاوت است:

1. هالوین نقض آشکار فرامین خدا در مورد مرگ و همنشینی با افرادی است که به ظاهر با روح مرگ در ارتباط هستند.
2. شالوده این جشن باور غلط عدم جاودانگی روح بشر را تقویت می کند، بنا بر این سبب نادیده گرفتن، ابهام و اغتشاش در مفهوم قیام و رستاخیز پس از مرگ می شود.
3. زمان و موضوع برگزاری این جشن به نوعی جعل اعیاد خداوند است و سبب دوری و گمراهی مردمان از حقیقت نقشه و برنامه خداوند برای تمامی انسانها و آنچه پس از مرگ رخ می دهد می باشد.

هالویین ناقض فرمانهای خدا:
تثنیه 18: 9 تا 15 و لاویان 19: 26 و همینطور 19: 31 برای درک این مفهوم کفایت می کند
همانطور که پیش تر اشاره شد، بسیاری از افرادی که کلام خداوند را می خوانند و داعیه عشق و پرستش خداوند را دارند امسال نیز در این جشن شرکت خواهند جست، ایا این به آن دلیل نیست که این دسته از افراد به نوعی بیقانونی و این که خداوند در مسیح عیسی قوانین را ازمیان برداشت معتقدند؟
اگر حقیقتا موضوع این است، آیا کسی می تواند صادقانه بیان کند که قربانی شدن مسیح و فیض خداوند هالوین را بدون اشکال می نماید؟

هالوین باعث اغتشاش و سرگردانی در باره حقیقت می شود
بر طبق کتاب مقدس ما می دانیم زمانی که جسم انسانی می میرد، دچار تجزیه شده و به خاک باز می گردد، و روح او نیز نزد خداوند باز گشت می کند.
روح مردگان بر روی زمین پرسه نمیزنند و یا در آسمان جست و خیز نمی کنند! و خداوند وضعیت آنان را به خوابیدگانی بدون هیچ گونه تفکر یا خاطرهای تشبیه می کند، بدون هیچ اگاهی، در انتظار روزی که خداوند آنها را دوباره در ترکیبی از جسم دیگر و روح برخیزاند.

البته، بدون شک ارواح شریر و دیوها بر روی زمین هستند ولی آنها پیش از این انسان نبود ه اند. آنها ارواح شریری هستند که بر ضد خداوند شورش کرده اند. و بر ما جایز نیست که با آنها سرگرم شویم یا از آنها تقلید کنیم و یا آنها را آرام کنیم بلکه وظیفه ما آنه است که آنها را اخراج کنیم، در برابرشان مقاومت کنیم، آنها را باز گردانیم، و آنها را نهیب دهیم.

افسسیان 6: 12 و 5: 11، مرجع فوق العاده ما برای این موضوع در کتاب مقدس است

سوال: چگونه چنین ناقض آشکار فرامین خدا به صورت جشن هالویین توانسته است در جامعه و فرهنگی که داعیه باور و پیروی از کلام خدا را دارد نفوذ کند؟
پاسخ: هالوین بخشی از یک برنامه تخریب و فریب و مفاهیم دروغین برای سردرگم کردن، گمراهی و از سوی دیگر پوشاندن حقیقت خداوند برای رستگاری و نجات است. نقشهای که توسط دشمن ما شیطان به شیوهای خوش رنگ و لعاب و درگیر کننده، ساز بندی شده است (برنامه ریزی شده است) (مکاشفه 12: 9 - فریب بازی شیطان است و آن را به خوبی بازی می کند)

هالوین باور غلط عدم ماندگاری و جاودانگی روح را تلقین می نماید. اگر هنوز مردگان این اطراف پرسه می زند پس آنان هنوز نمرده اند! هالوین بخشی از بیشمار نقشههای گمراه کننده شیطان در راستای نقشه و برنامه خداوند برای بقای انسان، رستاخیز، جزای گناهان، بهشت و جهنم، و همین طور عدالت خداوند در داوری نوع بشر است

برخی از آیات کلیدی برای تفکر بیشتر:
پیدایش 3: 19 زمانی یک انسانی میمیرد به خاک باز می گردد
ملاکی 4: 1 تا 3 ایمان به جزای شریران که توبه نکرده اند، جزایی چون مرگ، نابودی و عدم
رومیان 6: 23 انسان یک روح جاودان نیست

نسخه جعلی عید خیمهها - سایبان ها
این بسیار مهم و قابل تامل است که زمان جشن هالوین به طور هوشمندانهای درست بعد از جشن برداشت محصول خداوند است! به عوض آموختن حقیقت در باره پایان حکمرانی شیطان، رستاخیز مردگان، عدالت و شیوه برابر خداوند در داوری انسان عاقبت کسانی که توبه نمی کنند جامعه ما بر روی روحهای منفک شدهای که تا به ابد در عالم مردگان زندگی می کنند، سحر و جادو و همنشنینی با شریر متمرکزشده است. به علاوه ی اشاعه و تبلیغ رفتارهایی که ناقض فرامین خداست، زمان بندی جشن هالوین در تضاد و به جهت تضعیف تعلیم مهم سرنوشت نهایی نوع بشر است!

دروغ بزرگی که از ابتدای پیدایش یکسان بوده: هر آینه نخواهی مرد (پیدایش 3: 4)

نکات بیشتر برای تفکر: هالوین از کجا امده است؟
شاید قبلن هم شنیده باشید ولی ارزش تکرار را دارد هالوین مخفف کلمهای انگلیسی به مضممون بعد از ظهر مقدس است و نامی است که به بعد از الظهر روی 31ام اکتبر اطلاق می شود، که ماقبل عید "همه مقدسین" مسیحیان کاتولیک است. پیشتر تا سال 610 پس از میلاد عید مقدسین کاتولیکها در ماه می برگزار می شد اما بعدها در سال 834 بعد از میلاد به روز اول نوامبر منتقل شد و به عید "همه اولیا" تغییر نام داد و شامگاه پیش از ان شامگاه مقدس یا هالویین نام گرفت. و این درست مصادف با روزی بود که کاهنان دروید در انگلستان، نرسمنها در اسکاندیناوی و جرمنهای بت پرست در سایر مناطق فستیوال "شامگاه تمام روحها" را به یابود سمن خدای مرگ و اشرارش را برگزار می کردند. کلیسای روم نتوانست در مجاب کردن مردم از اجتناب از عادات این شب توفیقی حاصل کند و حتی نتوانست با توصل به زور آنها را از این کار باز دارد! پس کلیسا روم از این کار دست برداشت و آن را تبدیل به عیدی برای ادای احترام به مریم مقدس و سایر مقدسین کرد، ولی همانطور که به وضوح مشاهده می کنید مریم و سایر مقدسین منکوب قدرتی بسیار بزرگ تر، تاریک تر، هیجان انگیز تر و گیج کننده تر شده اند!

عادات اصلی هالوین
شیوههای رفتاری دقیقی که توسط دنیای انگلیسی زبان اجرا می شود مرتبط با درویدهای سلتیک باستان می باشد .ولی اغلب مفاهیم و اصولی که در هالوین وجود دارد در بسیاری از ادیان بومی و فرهنگهای مردم اقصی نقاط دنیا وجود دارد. درویدها باور دارند که در یک بعد از الظهر "سمن" "خدای مرگ" تمامی ارواح شریری که در 12 ماه گذشه محکوم شده بودند که در بدن حیوانات ساکن شوند را گرد هم (دانشنامه بریتانیکا - ویرایش 11 هم، ب 12 و 858 ص 857 ). درویدها در جشن هالوین، بر طبق سنت به جهت دفع این ارواح آتشی بزرگ برپا می ساختند، "این شب، شامگاهی برای تردد ارواح، اجنه و اشباحی که در ان شب آزادی داشتند بر روی سراسر گیتی بود (کتاب" خرافات احمقانه - الکساندر مک گرگور ص 44) در این شب قربانی هایی از جمله انسانها به حضور روح مرگ اهدا می شد، آن هنگام که بنا بود آنها برای ملاقات با قربانیان زمینی و دوستهایشان بیایند. در این شب ارواح مردگان به خانههایشان بر می گشتند و انتظار سرگرم شدن با خوراکها و سایر پذیراییها را داشتند. اگر غذا و سر پناه مهیا نمی بود، آنها مسببین براورده نشدن خواستهایشان را را طلسم کرده و سبب نابودی آن میشدند. و این منشا جمله "حیله یا پذیرایی" در جشن هالوین است. در بین سلتیان باستان، هالوین اخرین شب سال و زمانی مناسب برای فالگیری در مورد آینده بود، (منشا بازیهای ویژه هالوین از همینجاست)

نمونهای از مراسم مشابه در سایر نقاط جهان
در کامبوج مردم عادت داشتند سرودی با مضمون "تمامی اجداد ما، شمایی که رحلت کرده اید، تشریف بیاورید و آنچه از خوراک برای شما مهیا کرده ایم میل نما یید، فرزندان خود را برکت دهید و آنها را شاد سازید (نگاه کنید به کتاب سور ل کامبودج، چاپ پاریس سال 1875، نوشتهای، ایمونیر، صفحه 59) در مکزیک، و سایر کشورهای امریکای لاتین، روز اول و دوم نوامبر روز مردگان یا به زبان محلی ال دیس د لوس مورتس است. در برخی ملل بعد ازظهر سی و یکم اکتبر آغاز روز کودکان مرده است، که به طبع آن فردای آن یعنی روز 1 نوامبر روز مردگان بالغ است. شمایلهای اسکلتی، شیرینیها (اسکلتهای شکری)، اسباب بازیها، مجسمهها و تزینات در همه جا به چشم می خورد. در مکزیک مردم محرابهای خانگی بنا می کنند و آن را با انواع نمادهای مذهبی و نانهای مخصوص و خوراک می پوشانند، که البته در هالوین امریکایی ابن گونه نیست. این عادات ریشه در عادات ازتکها و اینکاها که پیش از رسیدن کاتولیکهای اسپانیایی در آن محدوده می زیستند دارد، این مراجع م حتی مراجع بسیار کهن تر منبع پیدایش این رفتارها بوده است.

با اینکه برخی جنبههای فستیوال هالوین در کشورهای مختلف متفاوت است، اما قالبها و اهداف یکی هستند / "باور قالبی وجود دارد در بین اغلب ملتها که روح افراد نیک توسط روحهای نیک گرفته شده و به بهشت ​​برده میشوند، اما روح افراد شریر در فضای بین زمین و ماه سرگردان می شوند، یا به دنیایی نادیده سپرده می شود و این روحهای سرگردان به شکار زندگان مشغولند، اما منظور انها این است که این روحها باید اخراج شوند

عالم اموات در عهد قدیم




عالم اموات در عهد قدیم
برخی از محققین کتاب مقدس عنوان می کنند که عبرانیان اولیه بر این باور بوده اند که مرگ پایانی نهایی هم برای جان و هم برای بدن است. در واقع تعدای نیز عنوان می کنند که عبرانیان اولیه معتقد بودند که جان جدای از بدن نمی تواند حیات داشته باشد. این حقیقت دارد که مفهوم کلمات عبری در عهد قدیم برای "جان" و "روح" به وضوح مفهوم کلمات یونانی در عهد جدید نیست. و این نیز حقیقت دارد که رستاخیز بدن به وضوح در شروع عهد قدیم مورد بررسی و تعلیم قرار نگرفته است. این تعلیم به آهستگی و در طی سراسر تاریخ اسرائیلیها بر آنها مکشوف شد. حتی در دوران عیسی، صدوقیان به عنوان یک گروه هنوز به رستاخیز ایمان نداشتند (مرقس 12: 18؛ اعمال 23: 8). عیسی آنها را برای برداشت اشتباه ایشان از خروج 3: 6 مورد سرزنش قرار داد آنها به این آیه برای حقانیت باور خود استفاده می کردند مبتنی بر اینکه انسانها علیرغم مرگ جسمانی، همچنان به حیات خود ادامه می دهند (مرقس 12: 24 27). اما عهد قدیم شامل متونی نیست که درباره رستاخیز واقعی جسمانی تعلیم دهد. یکی از پیشگام ترین آنها شاید در ایوب باشد، گرچه ترجمه لغات عبری نیز دشوار است: و بعد از آنكه این پوست من تلف شود، بدون جسدم نیز خدا را خواهم دید. و من او را برای خود خواهم دید. و چشمان من بر او خواهد نگریست و نه چشم دیگری (ایوب 19: 26-27). مدتها بعد، اشعیا برای اسرائیلیها زمانی را نبوت کرد که مردگان تو زنده خواهند شد و جسدهای من خواهند برخاست (اشعیا 26: 19). و با نزدیک شدن به دوران عهد قدیم، دانیال رستاخیز و داوری نهایی را هم برای ایمانداران و هم برای غیر ایمانداران نبوت کرد (دانیال 12: 2).
تصور کلی عهد قدیم از "برزخ" (عالم اموات) اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار می دهد. در نسخه های امروزی کتاب مقدس واژه عبرانی "برزخ" اغلب به هاویه یا گور ترجمه شده است، اما این واژه صرفا مکانی برای کفن و دفن و خاکسپاری نیست. برزخ اشاره به قلمرو مرگ و سرزمین مردگان دارد، اشاره به هاویه، و اسفل سافلین دارد که در اعماق زمین قرار گرفته است (تثنیه 32: 22؛ ایوب 10: 21-22). برزخ به مکانی پر از گرد و خاک، و انباشته از ظلمت و سایه وار، توصیف شده که در اعماق زمین قرار گرفته (ایوب 10: 21-22؛ 17: 13-16)، و پر از سکوت و فراموشی است (مزامیر 88 : 11-12. 94: 17؛ اشعیا 47: 5). برخی از آیات حکایت از ادامه حیات فردی در برزخ دارد. پادشاه بابل را که مرده است برای تو بیدار میسازد (اشعیا 14: 9؛ با حزقیال 32: 21 مقایسه شود). یعقوب انتظار داشت که در برزخ به پسر خود ملحق شود (پیدایش 37: 35). اشخاص نیک و بد هر دو در انتها به آنجا خواهند رفت (مزمور 89: 48)، هر چند که برخی از ایمانداران عهد قدیم امیدوار بودند که از برزخ به جای دیگری منتقل شوند (مزمور 16: 10).
محققین مسیحی در مورد مفهوم این آیات عهد قدیم با هم مباحثه دارند. برخی از آنها عنوان می کنند که واژه "برزخ" اشاره به یک سرزمین واقعی مردگان ندارد. آنها می گویند که واژه "برزخ" صرفا یک بیان تمثیلی است که اشاره به مردن و در گور قرار گرفتن دارد، گرچه عهد قدیم نیز جزئیاتی را بر اساس نظم شعری به آن اضافه می کند. شاید واژه گور در نظم شعری و در جاهای خاصی بویژه در کتابهای شعر داری مفهوم به خاک سپردن را داشته باشد. اما بسیاری از محققین بر این باورند که واژه "برزخ" اغلب به مفهوم دیگری و به معنای یک مکان واقعی است که روح یا جان مردگان به آنجا فرستاده می شود. اما مفهوم دقیق برزخ و اینگه چگونه در تناسب با الهیات مسیحیان اخیرالذکر قرار می گیرد کاملا روشن و واضح نیست.
در طی دوران مابین آخرین کتاب عهد قدیم و اولین نوشتارهای عهد جدید، یهودیان تعداد زیادی کتابهای مذهبی دیگری نیز نوشتند. گرچه این کتابها به عنوان بخشی از نوشتارهای الهام شده کتاب مقدس پذیرفته نشد، اما بسیاری از آنها به ما کمک می کند تا اعتقادات یهودیان را در دوران خدمت مسیح بهتر درک کنیم. تمامی این نوشتارها تایید می کنند که برزخ سرزمین مردگان است، برخی از آنها سرزمین مردگان را به دو بخش تقسیم می کنند. بخش برکت یافته که فردوس نامیده می شود و به عنوان "باغ خدا" برای مردگانی تدارک دیده شده که در هنگام زنده بودن به خداوند توکل داشته اند. باغ توصیف شده در اشعیا 51: 3 و حزقیال 31: 8-9 می تواند اشاره به همین بخش فردوس در برزخ داشته باشد.

دوزخ در عهد جدید

عهد قدیم سالها قبل از دوران مسیح به زبان یونانی ترجمه شده بود. چون واژه یونانی "دوزخ" تقریبا همانند واژه عبری "برزخ" است، مترجمین برای ترجمه لغت عبری برزخ (عالم اموات) در عهد قدیم از واژه دوزخ استفاده کردند. واژه دوزخ (جهنم) در جاهای متعددی از عهد جدید نیز مورد استفاده قرار گرفته است. دوزخ نیز همانند برزخ به عنوان مکانی تیره و تار که در اعماق قرار دارد توصیف شده (متی 11: 23)، و سرزمین موقتی مردگان و عالم اموات نیز ذکر شده است (مکاشفه 20: 13). عیسی وعده داد که حتی نیروها و ابواب جهنم نیز بر کلیسا غالب نخواهند شد (متی 16: 18). در دوران عهد جدید، بسیاری از یهودیان از نام دوزخ فقط به عنوان جایگاهی برای مردگان شریر استفاده کردند. عیسی در ماجرای ثروتمند و فقیر یک شکاف عمیق مابین دو مکانی قرار دارد که در یک طرف آن شخص فقیر در کنار ابراهیم به آسودگی بسر می برد و در طرف دیگر آن که دوزخ خوانده می شود مرد ثروتمند در رنج و عذاب بسر می برد (لوقا 16: 19-31). داستان عیسی به خوبی با باور یهودیان مبتنی بر تقسیم سرزمین مردگان به یک بخش برای مجازات شریران و یک بخش دیگر به نام فردوس برای نیکان و برکت یافتگان، کاملا همگونی دارد.
تجربه مرگ عیسی حتی شاید به ما در درک بیشتر این امر کمک کند. وقتی عیسی به دزد بر بالای صلیب وعده داد که، "امروز با من در فردوس خواهی بود" (لوقا 23: 43)، شاید منظور عیسی صرفا بهشت ​​بوده اما برای نامیدن آن از نام دیگری استفاده کرده باشد. گرچه بسیاری از مسیحیان معتقد هستند که عیسی بعد از مرگ فورا به بهشت ​​نرفت، بلکه در عوض به عالم اموات یا برزخ نزول کرد. این یکی از باورهای فهرست شده در اعتقاد نامه رسولان است جایی که برزخ گاهی اوقات به جهنم نیز ترجمه شده است (کادر مربوطه به «واژه" جهنم "به چه مفهومی است؟" مشاهده شود). بر طبق این دیدگاه، واژه فردوس در وعده عیسی به دزد همان بهشت ​​نبود، بلکه بخش مبارک و برکت یافته برزخ یا دوزخ بود که در نوشته های متأخر یهودیان توصیف شده است. در کتاب مقدس فقط چند بار به نزول عیسی به دوزخ اشاره شده است. عیسی گفت که او باید سه شبانه روز در شکم زمین باشد (متی 12: 40). عیسی حتی بعد از رستاخیزش گفت که هنوز نزد پدر خود بالا نرفته ام (یوحنا 20: 17)، و بهشت ​​یا آسمان اغلب به عنوان جایی توصیف شده که پدر در آنجا ساکن است (متی 6: 9؛ یوحنا 3: 13 و 17؛ مکاشفه 21: 10). بر طبق سخنان پطرس، داود نبوت کرده است که خداوند مسیح را از عالم اموات بر خواهد خیزاند (مزمور 16: 10، عالم اموات، اعمال 2: 25-32، هاویه). و پولس می نویسد که عیسی به هاویه نزول کرد و از مردگان بیرون آمد (رومیان 10: 7؛ با افسسیان 4: 9-10 مقایسه شود). اگر اینها صرفا تمثیلی از نظم شعری نباشند، مابین مرگ و قیام مسیح، جان او به سرزمین واقعی مردگان رفته است.
عیسی در عالم اموات چه کاری انجام داد؟ اگر نظریه فردوس درست باشد، پس ایمانداران عهد قدیم پس از مرگ یک راست به بهشت ​​نمی رفتند، بلکه در عوض به فردوس می رفتند. از اینرو بسیاری از مسیحیان عنوان می کنند که عیسی به بخش فردوس عالم اموات (یا دوزخ) رفت تا ایمانداران آنجا را از قدرت مرگ آزاد سازد (یوحنا 5: 25). در واقع در زمان مرگ مسیح، قبرها گشاده شد و برخی از ایمانداران مرده عملا برخاستند و از قبرهای خود بیرون آمده و بعد از رستاخیز عیسی از قبور بر آمده. . . و بر بسیاری ظاهر شدند (متی 27: 52-53). مسیح نوع بشر را با فدا کردن خود از بردگی مرگ آزاد ساخته و بهای فدیه ما برای خداوند را پرداخت (مرقس 10: 45؛ کولسیان 1: 13؛ مکاشفه 5: 9). این مسیحیان تعلیم می دهند که عیسی جایگاه انسانی در دوزخ را پذیرفت، تا ایمانداران را از سلطه شیطان که صاحب قدرت موت است رهایی بخشد (عبرانیان 2: 14). از آن به بعد، کلیدهای موت و عالم اموات در نزد عیسی مسیح است (مکاشفه 1: 18).
بسیاری از مسیحیان دلیل دیگری را برای نزول عیسی به عالم اموات عنوان می کنند مبنی بر اینکه تا در آنجا برای غیر ایمانداران موعظه کند. پطرس می نویسد که عیسی رفت و موعظه نمود به ارواحی که در زندان بودند، آنانی که در دوران نوح بی اطاعتی کرده بودند (اول پطرس 3: 19، 4: 5-6). عیسی در آنجا چه موعظه ای کرد؟ در حداقل ممکن، عیسی پیروزی خود بر گناه و شریر را اعلام کرده است. برخی معتقد هستند که عیسی در دوزخ خود را به همه مسایا معرفی کرد، و آنانی که در طی زندگی خود به خدای اسرائیل ایمان داشتند عیسی را به عنوان فدیه دهنده وعده داده شده مورد نظر قرار دادند. آنانی که در هنگام روبرو شدن با حقیقت، خداوند را رد کرده بودند خودشان نیز رد شدند، آنها نتوانستند تصمیمی را که در دوران حیات خود گرفته بودند تغییر دهند. تعداد اندکی از مسیحیان عنوان می کنند غیر ایماندارانی که هرگز در مورد خدای حقیقی چیزی نشنیده بودند و از اینرو حقیقتا او را رد نکرده بودند، امکان دارد که فرصت دیگری به آنها داده شده باشد تا عیسی را در همان زمان بپذیرند، اما کتاب مقدس در مورد چنین امکانی بوضوح چیزی به ما نمی گوید.

واژه "جهنم" به چه مفهومی است؟


جهنم معمولا به عنوان مکانی در نظر گرفته می شود که غیر ایمانداران تا ابد در آنجا مورد مجازات قرار می گیرند، در صورتیکه عالم اموات یا برزخ یک زندان موقتی است. اما مترجمین کتاب مقدس گاهی اوقات برای ترجمه چندین واژه از جمله واژه "برزخ" از واژه "جهنم" استفاده کرده اند. برخی از این واژه های گیج کننده چه چیزی هستند؟

ابدون، هاویه - از آنجاییکه این نامها در آیاتی با نظم شعری دیده می شوند که در آنها از واژه "عالم اموات" نیز استفاده شده است، پس هم ابدون به هلاکت ترجمه شده (مزمور 88: 11؛ امثال 15: 11) ، و هم هاویه (مزمور 30: 3) نیز به سادگی نامی تمثیلی برای برزخ و دوزخ یا گور است و نامهای مورد استفاده قرار گرفته به مفهوم جهنم نهایی نیستند.
چاه هاویه چاه هاویه یا چاه بی انتها، مکانی است که شیطان بدرون آن انداخته شده است، بوضوح یک زندان موقت برای ارواح شریر است (مکاشفه 9: 1-11، 20: 1-3، 7). از اینرو این مکان نیز جهنم نهایی نیست. از آنجاییکه نام عبری پادشاه چاه هاویه ابدون است (متن بالا مشاهده شود)، چاه هاویه ممکن است اسم دیگری برای برزخ یا دوزخ نیز باشد.
جهنا این واژه عبری نام یک وادی در نزدیکی اورشلیم بود که در آنجا کودکان را برای بتها بر روی آتش قربانی می کردند (دوم پادشاهان 16: 3: 21: 6). این واژه تبدیل به مفهوم "مکان مجازات با آتش غیر قابل اطفاء" گردید، و عیسی بطور حتم از این واژه برای دریاچه آتش در ایام آخر استفاده کرده است (متی 5: 22؛ مرقس 9: 43). از اینرو تقریبا جهنا همواره به جهنم ترجمه شده است.
دریاچه آتش مکاشفه 20: 13-14 بوضوح یک مکان نهایی مجازات بوسیله آتش را توصیف می کند. حتی برزخ نیز به دریاچه آتش افکنده خواهد شد. این معمولا بخوبی درخور تعریف جهنم است. منظور از آتش جاودانی در متی 13: 42 و 25: 41 مطمئنا همین دریاچه آتش است.
عالم اموات، برزخ این واژه های عبری و یونانی به نظر می رسد که نام یک محل باشند، در واقع محلی موقتی برای مجازات باشند. آنها نباید با مکان مجازات نهایی جهنم اشتباه گرفته شوند.
اسفل سافلین مکانس است که یونانی ها معتقد بودند که شریرترین روح مردگان در بند شده و در اسفل سافلین شکنجه خواهند شد، اسفل سافلین ممکن است خود دوزخ یا مکانی عمیق تر از دوزخ باشد. زنجیرهای ظلمتی که در دوم پطرس 2: 4 به عنوان یک زندان موقتی برای فرشتگان سقوط کرده توصیف شده، شبیه همان چاه هاویه است.

وقتی غیر ایمانداران می‏میرند


برخی از مسیحیان امیدوارند که خداوند تدابیر پر از رحمت و احسانی جهت آنانی داشته باشد که هرگز نام مسیح را نشنیده‏اند ‏(اول تیموتائوس ۴: ۱۰؛ مقالات عمومی: تدبیر خداوند برای نجات نیافتگان، مشاهده شود). اما بسیاری از مردم امروز درباره مسیح شنیده و آگاهانه از پیروی او امتناع کرده‏اند. چه اتفاقی برای آن گروه از مردگانی می‏افتد که عیسی را رد کرده‏اند؟ عهد جدید تعلیم می‏دهد که غیر ایمانداران نیز درست قبل از داوری نهایی که در روی تختی بزرگ و سفید به انجام خواهد رسید از مردگان برخیزانده خواهند شد (مکاشفه ۲۰: ۱۱-۱۵). مهمترین سوالی که درباره غیر ایمانداران وجود دارد این نیست که قبل از روز رستاخیز چه اتفاقی برای آنها رخ می‏دهد، بلکه این است که ”‏بعد از مورد داوری قرار گرفتن چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد؟“ 
اغلب مسیحیان معتقد هستند که بدنها و جانهای غیر ایمانداران بعد از داوری نهایی هوشیار شده و متحمل عذاب ابدی در دریاچه آتش خواهد شد. عیسی جهنم را به عنوان آتش جاودانی و عذاب جاودانی توصیف می‏کند (متی ۲۵: ۴۱، ۴۶؛ با مرقس ۹: ۴۳، ۴۸ مقایسه شود). یوحنا در رؤیای گوگرد مشتعل دید که دود عذاب ایشان‌ تا ابدالاباد بالا می‌رود (مکاشفه ۱۴: ۱۰-۱۱؛ ۲۰: ۱۰، ۱۵). گرچه تصور خوشایندی نیست اما این مسیحیان معتقد هستند که این آموزه عیسی بوده است (لوقا ۱۶: ۲۲-۲۶). برخی از آنانی که پیرو این دیدگاه اول هستند عنوان می‏کنند آنانی که در جهنم متحمل عذاب می‏شوند متحمل آن عذابی نمی‏شوند که ما تصور آنرا در این دنیا داریم یعنی رنج آنها افزونتر نشده یا عذاب جدیدی در پایان هر دوره به آن اضافه نمی‏شود، بلکه فقط شامل عذابی بی پایان در یک چرخه ابدی می‏باشد. 
سایر مسیحیان دیدگاه دومی را عنوان می‏کنند که عذاب غیر ایمانداران در جهنم ابدی نیست بلکه موقتی است. سرانجام حتی جان آنها نیز کاملا نابود خواهد شد. عیسی تعلیم می‏دهد آنانی که به او توکل کرده‏اند ‏همانند غیر ایمانداران هلاک نخواهند شد (یوحنا ۳: ۱۶)، و به شنوندگان خود هشدار می‏دهد که بر حذر باشید از خدایی که قادر است‌ بر هلاک كردن‌ روح‌ و جسم‌ را نیز در جهنم (متی ۱۰: ۲۸). این دومین گروه بخاطر واژه‏هایی از قبیل ”‏هلاک“ و ”‏نابود“ بر این باورند که سرانجام کل روح، جان و بدن آنانی که مسیح را رد کرده‏اند ‏کاملا نابود خواهد شد. گرچه این مجازات نتایجی ابدی به بار خواهد آورد، ذهن و فکر غیر ایمانداران نابود و رنج آگاهانه ایشان به پایان خواهد رسید. خارج از همه اینها، جهنم در اصل برای انسانها ساخته نشده است بلکه برای ابلیس و فرشتگان او مهیا شده است (متی ۲۵: ۴۱). احتمالا شیطان و فرشتگان سقوط کرده او متحمل عذابی آگاهانه و ابدی خواهند شد (مکاشفه ۲۰: ۱۰)؛ اما بر طبق این دیدگاه دوم، افرادی که خبر خوش مسیح را رد کرده‏اند ‏در نهایت نابود خواهند شد و رنج و عذاب آنها به پایان خواهد رسید. 
هنوز مسیحیان دیگری نیز وجود دارند که سومین یدگاه را در مورد وضعیت غیر ایمانداران مُرده بعد از داوری نهایی ارائه می‏دهند.آنها معتقد هستند که بی ایمانان خودشان جان خود را نابود کرده‏اند ‏و بدین خاطر برای خود خواهی‏ها ‏و گناهان خودشان تا ابد متحمل عذاب در جهنم خواهند شد.به عبارتی، آنها خوشان خود را مجازات خواهند کرد.خداوند نمی‏خواهد که هیچ کسی را به جهنم بفرستد.آنانی که در آنجا هستند رحمت و احسان خداوند را رد کرده و از بودن در حضور خداوند امتناع کرده‏اند.به عبارتی دیگر، دروازه جهنم از درون قفل شده است.بر طبق نظرات دیدگاه سوم، ”‏آتش“ و ”‏عذاب“ طریقی تمثیلی برای بیان و توصیف جدایی ابدی غیر ایماندان از خداوند بوده است (دوم تسالونیکیان ۱: ۷-۹).گرچه تمثیلی هستند اما این واژه‏ها ‏حکایت از یک عذاب واقعی در یک جهنم واقعی دارد.جهنم صرفا مکانی برای مجازات گناه نیست که خداوند آنرا از میان چندین گزینه متفاوت انتخاب کرده باشد.جهنم تنها عاقبت ممکن برای گناه است.اگر گناهکاران حضور و فیض خداوند را رد کنند، دیگر قادر به اجتناب از جهنم نیستند.و حکم‌ این‌ است‌ که‌ نور در جهان‌ آمد و مردم‌ ظلمت‌ را بیشتر از نور دوست‌ داشتند (یوحنا ۳: ۱۹).بعلاوه، این مسیحیان معتقد نیستند که خداوند جانهای غیر ایماندان را نابود می‏سازد.در عوض، غیر ایمانداران بیشترین خصیصه‏های بشری خود را خودشان با تداوام به گناه نابود می‏سازند.مخلوق بشری خلق شده بود تا فقط در حضور خداوند حیات کامل داشته باشد.اما آنانی که جان خود را برای مدتهای مدید در گناه خفه می‏سازند دیگر بیش از این نمی‏توانند در مقابل حضور خداوند دوام آورده و همچنین نمی‏توانند کاملا مخلوقات انسانی باقی بمانند.یهودا افرادی از این قبیل را بدینسان توصیف می‏کند مثل‌ حیوان‌ غیر ناطق‌ . . .ابرهای‌ بی آب‌ . . .دوباره‌ مرده‌ . . .که‌ برای‌ ایشان‌ تاریکی‌ ظلمت‌ جاودانی‌ مقرر است ‌ (یهودا ۱۰-۱۳).بقایای کوچکی که از جان این انسانها باقی می‏ماند متحمل مجازات عذاب ابدی به جهت خود خواهی و گناهان خود ایشان می‏شود. 

قدمهای نجات کدامند؟



   مردم زیادی دنبال "قدمها و مراحل نجات" می گردند. مردم ایدةها و دستور العمل هایی را دوست دارند مثل پنج قدمی که باید برداشت تا به نجات رسید. نمونة آن اسلام است که پنج اصل دارد (اصول دین). بر اساس اسلام، اگر این اصول رعایت شوند، نجات بدست می آید. چون ایدة مراحل قدم به قدم تا به نجات جالب توجه است، خیلی از مسیحیان هم این اشتباه را می کنند و نجات را نتیجة مراحل قدم به قدم عرضه می کنند. کاتولیکها هفت علامت ظاهری برای نجات دارند (سکرمنت). بعضی از فرقه های مسیحیت تعمید، اعتراف در ملا عام، برگشتن از گناه، صحبت به زبانها، و غیره را جزو قدمهای نجات می دانند. اما کتاب مقدس فقط یک قدم را برای نجات معرفی می کند. وقتی زندانبان در فیلیپی از پولس رسول پرسید، "چه کنم که نجات یابم؟" پولس جواب داد، "به خداوند عیسی مسیح ایمان بیاور و نجات خواهی یافت" (اعمال رسولان 16: 30-31).

ایمان به عیسی مسیح بعنوان نجات دهنده تنها "قدم" به نجات است. پیغام کتاب مقدس خیلی واضح است. ما همه برعلیه خدا گناه کرده ایم (رومیان 3: 23). بخاطر گناهانمان، ما مستحق جدایی ابدی از خدا هستیم (رومیان 6: 23). بخاطر محبت خدا به ما (یوحنا 3: 16)، خدا شکل انسان گرفت و بجای ما قربانی شد، یعنی تنبیهی را که حق ما بود بر گردن گرفت (رومیان 5: 8، 2 قرنتیان 5: 21). خدا بخشش از گناهان و حیات ابدی در بهشت ​​را به همة کسانی که، بوسیلة فیض خدا از طریق ایمان، عیسی مسیح را بعنوان منجی دریافت می کنند وعده داده است (یوحنا 1: 12، 3: 16، 5: 24، اعمال رسولان 16 : 31).

نجات این نیست که ما قدمهای بخصوصی برداریم تا به نجات برسیم. بله، مسیحیان باید تعمید بگیرند. بله، مسیحیان باید در ملا عام به عیسی مسیح بعنوان نجات دهندة خود اعتراف کنند. بله، مسیحیان باید از گناه رو بر گردانند. بله، مسیحیان باید زندگیشان را در اطاعت از خدا بگذرانند. اما اینها قدمهای رسیدن به نجات نیستند. اینها نتیجة نجات هستند. بخاطر گناهانمان، ما بهیچ شکلی نمی توانیم نجات را بدست آوریم. ما می توانیم 1000 قدم برداریم و هنوز کافی نباشد. برای همین عیسی باید بجای ما می مرد. ما مطلقا از پرداخت جریمة گناهانمان به خدا و یا پاک کردن خود از گناه عاجز هستیم. تنها خدا می توانست نجات ما را تامین کند و او برای همین مرد. خدا خودش قدمهای لازم را برداشت و نجات را برای هر کس که آنرا از او دریافت کند مهیا کرد.

نجات و بخشش گناهان با برداشتن قدمهای مختلف نیست. نجات با دریافت عیسی مسیح بعنوان نجات دهنده است و اینکه بدانیم او کار را برای ما به انجام رسانیده است. خدا از ما یک قدم می خواهد، دریافت عیسی مسیح بعنوان نجات دهنده و اعتماد کامل به او بعنوان تنها راه نجات. این چیزی است که ایمان مسیحی را از همة مذاهب جهان که هر کدام یک لیست از قدمهای اجباری بطرف دریافت نجات دارند، متفاوت می سازد. ایمان مسیحی میداند که خدا خودش همة قدمها را برداشته است و فقط از ما می خواهد که آنها را با ایمان دریافت کنیم.

۱۳۹۳ مهر ۲۸, دوشنبه

ماجرای آسیه بی بی چیست؟

در آغاز بگویم که انتخاب این  نام برای  کشور پاکستان بسیار زشت و غیر انسانی بوده  است. پاکستان در واقع بخش مسلمان نشین هند باضافه بلوچستان شرق مرز ایران است. معنای پاکستان ساده است : سرزمین پاکان. اما این واژه را پاکستانیها در برابر نجس بودن همسایگان هندوی خود برگزیده اند. در واقع مطابق شریعت اسلام ادرار شتر پاک و قابل شرب است ولی در صورت تماس با یک کافر باید دستها را شست و کافر نجس است.
آسیه بی بی زنی است مسیحی که در سال ۲۰۰۹  به همسایگان مسلمان خود آب می داد ولی چند تا از ایشان از خوردن آب پرهیز کردند و آسیه بی بی را نجس خواندند و شکایت کردند که او آب را نجس کرده است! براستی کار از این زشت تر؟. این که انسانی را به نجس بودن محکوم کنیم بی آنکه دلیل بر کثیفی او باشد. آب را از او نگیریم و شکایت کنیم که او آب را کثیف کرده است.

همسایگان مسلمان این زن مسیحی را نجس دانستند و از ظرف آبی که داده بود نخوردند. این توهین او را به دعوایی د کشانید که در نهایت بخاطر توهین به پیامبر اسلام و کفرگویی اعدام خواهد شد! به همین سادگی او را اعدام خواهند کرد... شاید شما هم جزء کسانی باشید که از اعدام توهین کننده به مقدسات حمایت می کنید. در این صورت شما هم داعشید!
اما آسیه بی بی که از این برخورد مسلمانان دهکده عصبانی شده بود با اشاره به پیامبر اسلام ، محمد را بعنوان یک زنباره و انسان جنایتکار معرفی کرد. واقعیت غیر از این هم نیست! من هم با آسیه بی بی موافقم. بسیاری از انسانها هستند که محمد پیامبر را شخصی زنباره و کلاهبردار می دانند. عقل می تواند قضاوت کند. محمد حتی در خردسالی علی با او همخوابه می شد و خود را به تن علی خردسال می مالید!
دادگاهی در پاکستان مطابق قانون جمهوری اسلامی آن کشور آسیه بی بی را به اعدام محکوم کرده است و اجرای حکم هم تایید گرفته است؛ یعنی هر لحظه باید منتظر اعدام او بود.

اعدام امثال آسیه بی بی مسیحی ، اعدام اسلام است


انسانهایی که غیر مسلمان را نجس می دانند پاسخگو باشند: براستی این اعتقادات شما چه بر سر زندگی و روزگار دیگر انسانها که نمی آورد؟. حتی سگ و روباه هم از دست مسلمانان آرامش ندارند و اعتقاد مسلمانان به نجس بودن سگ منجر به جنایتهای متعدد مسلمانان علیه سگهای بخت برگشته می شود! به این بهانه که پیامبر عقب مانده و روانیشان ادعای نجس بودن سگ را کرده است. گاندی نجس است! اینشتین نجس است؛ ولی خلخالی قاتل و جانی پاک! این پایان کار نیست به گوشه ای از اعتقادات احمقانه مسلمانان توجه فرمایید :
۱) خرگوش زنی است که به شوهر خود خیانت می کرده و خداوند او را به شکل خرگوش مسخ کرده است! بسیاری از مراجع شیعه علت حرام بودن گوشت خرگوش را مسخ شدن او می دانند! حرف مفت که مالیات ندارد. خرگوش حیوانی است مانند بقیه حیوانات و در مسیر تکامل، پیش از انسان هم وجود داشته است؛اما عربی نادان حدیث آورده است که خرگوش زن خیانتکار است!  اگر روزی مسلمانان همه خرگوشها را سنگسار کنند زیاد تعجب نکنید چون مطابق اعتقاد بسیاری از آنها خرگوش زن خیانتکار است که بدان صورت درآمده است.


ادامه مطلب: مردمی که به احکام غیر انسانی اسلام معتقدند، هریک داعشی هستند! | فضول محله http://www.fozoolemahaleh.com/2014/10/19/%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%d8%ad%da%a9%d8%a7%d9%85-%d8%ba%db%8c%d8%b1-%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85-%d9%85%d8%b9%d8%aa%d9%82#ixzz3GhzGVKpZ

مواظب باشید کسی شما را فریب ندهد.

متی24: 4
عیسی به ایشان گفت : «مواظب باشید کسی شما را فریب ندهد.
5 چون بسیاری آمده ، خواهند گفت که مسیح هستند و عده زیادی را گمراه خواهند کرد.

آيا مي‌خواهيد آنها را از سر نو بندگي کنيد؟




غلاطیان 4 : 9 -
امّا اکنون که خدا را مي‌شناسيد، يا بهتر بگويم، خدا شما را مي‌شناسد، چگونه است که ديگر بار به‌‌سوي آن اصول سست و فرومايه بازمي‌گرديد؟ آيا مي‌خواهيد آنها را از سر نو بندگي کنيد؟

لوقا26:14-27 
”هر که می خواهد پیرو من باشد، باید مرا از پدر و مادر، زن و فرزند، برادر و خواهر و حتی از جان خود نیز بیشتر دوست بدارد.
هر که صلیب خود را برندارد وبدنبال من نیاید، نمی تواند شاگرد من باشد. 
If any man cometh unto me, and hateth not his own father, and mother, and wife, and children, and brethren, and sisters, yea, and his own life also, he cannot be my disciple.
Whosoever doth not bear his own cross, and come after me, cannot be 
my disciple
luke 26-27:14

صدور حکم ۱۸ سال حبس و تبعید برای سه کشیش مسیحی



دادگاه انقلاب بهنام ایرانی، رضا ربانی و عبدالرضا علی حق‌نژاد، سه کشیش مسیحی را در مجموع به ۱۸ سال حبس تعزیری محکوم کرده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بهنام ایرانی، کشیش نوکیش مسیحی که پیش از این نیز محکوم به تحمل ۶ سال حبس بود، بر اساس رای جدید دادگاه انقلاب، به ۶ سال حبس دیگر محکوم شده است.
این کشیش نوکیش مسیحی که در مجموع به تحمل ۱۲ سال حبس محکوم است، در ندامتگاه مرکزی کرج محبوس است.
آقای ایرانی در سال ۱۳۸۵ به خاطر فعالیت‌های کلیسایی‌اش به اتهام برگزاری مراسم دعا و پرستش در خانه و بشارت دادن افراد دستگیر و چندین ماه را در بازداشت به سر برد. وی در ۴ اسفند ماه ۱۳۸۶، از سوی شعبه‌ی ۳۰ دادگاه تجدید نظر تهران، به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» به پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد.
بهنام ایرانی، مجدداً و در سال ۱۳۸۹ به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شد و به همین دلیل ۵ سال حبس تعلیقی قبلی وی نیز به مورد اجرا در آمد.
از سوی دیگر کشیش سید عبدالرضا علی حق‌نژاد(متیاس)و رضا ربانی(سیلاس)هر کدام به شش سال حبس و تبعید به زندان بندر عباس محکوم شدند.
این دو تن در سال جاری بازداشت و در ندامتگاه مرکزی کرج به سر می‌برند.

۱۳۹۳ مهر ۲۷, یکشنبه

نگران فردا مباشید

 نگران فردا مباشید، زیرا فردا نگرانی خود را خواهد داشت. مشکلات امروز برای امروز کافی است! انجیل متی 6: 34 ترجمه قدیم.
پس غصه فردا را نخورید، چون خدا در فکر فردای شما نیز میباشد. مشکلات هر روز برای همان روز کافی است؛ لازم نیست مشکلات روز بعد را نیز به آن بیفزایید. انجیل متی 6: 34 ترجمه تفسیری.

محبت به دشمنان


مَتّی ۵:۴۳-۴۸ - لوقا ۶:۲۷-۳۶
۴۳«شنیده‌اید که گفته شده، ”همسایه‌ات را محبت نما و با دشمنت دشمنی کن.“۴۴امّا من به شما می‌گویم دشمنان خود را محبت نمایید و برای آنان که به شما آزار می‌رسانند، دعای خیر کنید،۴۵تا پدر خود را که در آسمان است، فرزندان باشید. زیرا او آفتاب خود را بر بدان و نیکان می‌تاباند و باران خود را بر پارسایان و بدکاران می‌باراند.۴۶اگر تنها آنان را محبت کنید که شما را محبت می‌کنند، چه پاداشی خواهید داشت؟ آیا حتی خراجگیران چنین نمی‌کنند؟۴۷و اگر تنها برادران خود را سلام گویید، چه برتری بر دیگران دارید؟ مگر حتی بت‌پرستان چنین نمی‌کنند؟۴۸پس شما کامل باشید چنانکه پدر آسمانی شما کامل است
5:43
You have knowledge that it was said, Have love for your neighbour, and hate for him who is against you:
5:44 But I say to you, Have love for those who are against you, and make prayer for those who are cruel to you;
5:45 So that you may be the sons of your Father in heaven; for his sun gives light to the evil and to the good, and he sends rain on the upright man and on the sinner.
5:46 For if you have love for those who have love for you, what credit is it to you? do not the tax-farmers the same?
5:47 And if you say, Good day, to your brothers only, what do you do more than others? do not even the Gentiles the same?
5:48 Be then complete in righteousness, even as your Father in heaven is complete.

۱۳۹۳ مهر ۲۶, شنبه

خدا ما را دوست دارد - او پسرش را برای ما داد



خدا ما را دوست دارد - او پسرش را برای ما داد

برای بررسی محبت خدا نسبت به ما، بیایید از اول یوحنا 4: 9 شروع کنیم. در آنجا می خوانیم:



"و محبت خدا به ما ظاهر شده است به اينكه ..."



وقتی محبت از روی راستی باشد، در عمل خود را نشان می دهد. کلام خدا در اینجا به ما می گوید که مطمئنا خدا ما را دوست دارد و محبتش را نشان داده و ابراز داشته است. چگونه؟ جواب در ادامه آیه است.



اول یوحنا 4: 9
"و محبت خدا به ما ظاهر شده است به اينكه خدا پسر يگانه خود را به جهان فرستاده است تا به وي زيست نماييم."



خدا محبتش را اینگونه به ما نشان داد که پسرش عیسی مسیح را به این جهان فرستاد تا ما بتوانیم از طریق او زندگی کنیم. در همین رابطه یوحنا 3: 16 می گوید:



"زيرا خدا جهان را اينقدر محبت نمود كه ... را داد ..."



همانطور که گفتیم، محبتی که در بالا آمده همواره جامه عمل به تن می کند و خدا چون ما را دوست داشت، به ما چیزی داد! چه چیزی داد؟ بیایید به مطالعه مان ادامه دهیم:



یوحنا 3: 16 - 17
"زيرا خدا جهان را اينقدر محبت نمود كه پسر يگانه خود را داد تا هر كه بر او ايمان آورد، هلاك نگردد بلكه حيات جاوداني يابد. زيرا خدا پسر خود را در جهان نفرستاد تا بر جهان داوري كند، بلكه تا به وسيله او جهان نجات يابد. "



خدا تنها به دلیل محبتش به ما تا جایی پیشرفت که پسرش را برای ما داد تا بمیرد و ما با ایمان به او حیات جاودانی بیابیم. رومیان 5: 6-10 این موضوع را هرچه بیشتر روشن می سازد:



رومیان 5: 6-10
"زيرا هنگامي كه ما هنوز ضعيف بوديم، در زمان معين، مسيح براي بيدينان وفات يافت. زيرا بعيد است كه براي شخص عادل كسي بميرد، هر چند در راه مرد نيكو ممكن است كسي نيز جرأت كند كه بميرد. لكن خدا محبت خود را در ما ثابت مي كند از اينكه هنگامي كه ما هنوز گناهكار بوديم، مسيح در راه ما مرد. پس چقدر بيشتر الآن كه به خون او عادل شمرده شديم، بوسيله او از غضب نجات خواهيم يافت. زيرا اگر در حالتي كه دشمن بوديم، بوساطت مرگ پسرش با خدا صلح داده شديم، پس چقدر بيشتر بعد از صلح يافتن بوساطت حيات او نجات خواهيم يافت. "



عبارت "خدا محبت خود را در ما ثابت می کند" را ببینید. چگونه خدا محبتش را به ما ثابت می کند؟ او نه تنها پسرش را برای ما داد، بلکه او را زمانی داد که ما هنوز گناه کار، بی دین و کاملا نالایق چنین قربانی بودیم!

چنین چیزی را دوباره در افسسیان باب 2 می بینیم:



افسسیان 2: 1-3
"و شما را كه در خطايا و گناهان مرده بوديد، زنده گردانيد، كه در آنها قبل، رفتار مي كرديد برحسب دوره اين جهان، بر وفق رئيس قدرت هوا يعني آن روحي كه الحال در فرزندان معصيت عمل مي كند. كه در ميان ايشان، همه ما نيز در شهوات جسماني خود قبل از اين زندگي مي كرديم و هوسهاي جسماني و افكار خود را به عمل مي آورديم و طبعا فرزندان غضب بوديم، چنانكه ديگران. "



دلیل اینکه لغات ماضی را در متن بالا مشخص کردم این است که میخواهم بر این موضوع تأکید کنم که برای کسی که به خداوندی عیسی مسیح و قیام او ایمان دارد، وضعیت شرح داده شده در متن بالا دیگر موجود نمی باشد. ما مرده بودیم. مرده در خطایا و گناهان و مستحق غضب. اما دیگر مستحق چنین چیزی نیستیم! وضعیتی که در آیات توصیف شده، برای ما جزء خاطرات است و اکنون واقعیت ندارد! وضعیتی است که ما از آن رها شده ایم! اما چگونه نجات یافتیم؟ توسط که و چرا؟ افسسیان 2: 4-9 پاسخ این سوالات را می دهد:



افسسیان 2: 4-9
"ليكن خدا كه در رحمانيت، دولتمند است، از حيثيت محبت عظيم خود كه با ما نمود، ما را نيز كه در خطايا مرده بوديم با ​​مسيح زنده گردانيد، زيرا كه محض فيض نجات يافته ايد. و با او برخيزانيد و در جايهاي آسماني در مسيح عيسي نشانيد. تا در عالم هاي آينده دولت بي نهايت فيض خود را به لطفي كه بر ما در مسيح عيسي دارد ظاهر سازد. زيرا كه محض فيض نجات يافته ايد، بوسيله ايمان و اين از شما نيست بلكه بخشش خداست، و نه از اعمال تا هيچ كس فخر نكند. "



لغت "لیکن" که آغازگر متن است، تفاوت میان چیزی که بر آن مقدم است (آیات 1-3) و چیزی که قبل از آن است (آیات 4-9)، ایجاد می کند. آیات 1-3 وضعیت رقت انگیزی که قبل از ایمان داشتیم را توصیف می کند. همانطورکه در آنجا می خوانیم، ما "در خطایا و گناهان مرده بودیم" و "لایق غضب". اما خدا برحسب فیض عظیمی که به ما ارزانی داشته، همه چیز را عوض کرد: حالا بجای "مرده در خطایا و گناهان»، «با مسیح" زنده ایم و به جای لایقین غضب، با مسیح در جای های آسمانی نشسته ایم! از دید خدا، این چیز ها قبلا انجام شده! و چرا خدا این کار را انجام داد؟ "بخاطر فیض عظیمی که به ما ارزانی داشته ... حتی زمانی که در خطایا مرده بودیم"!



خدا ما را دوست دارد - او ما را فرزندان خود ساخت

متن دیگری که نشان می دهد تا چه حد خدا ما را دوست دارد، اول یوحنا 3: 1-2 است:



"ملاحظه كنيد چه نوع محبت پدر به ما داده است تا فرزندان خدا خوانده شويم؛ و چنين هستيم و از اين جهت دنيا ما را نمي شناسد زيرا كه او را نشناخت اي حبيبان، الآن فرزندان خدا هستيم ..."



غلاطیان 3: 26 هم به ما می گوید که فرزندان خداییم: "زيرا همگي شما بوسيله ايمان در مسيح عيسي، پسران خدا مي باشيد"! و همینطورکه متن بالا روشن می سازد، این دلیلی است بر اینکه خدا چقدر ما را دوست دارد. به واقع "چه عظیم است محبتی که پدر به ما دارد".



خدا ما را دوست دارد - تعلیم مان می دهد

در بالا دیدیم که خدا بخاطر محبت عظیمش ما را فرزندان خود ساخت. در همین رابطه خدا هم مانند پدری پر محبت ما را تعلیم می دهد و تربیت می کند. همانطور که عبرانیان 12: 6 به ما می گوید:



عبرانیان 12: 6
"زيرا هر كه را خداوند دوست مي دارد، توبيخ مي فرمايد ..."



شاید ما توبیخ را دوست نداشته باشیم اما به آن نیازمندیم! به همین دلیل است که کسانی که واقعا ما را دوست دارند و به ما اهمیت می دهند، توبیخ مان می کنند. به همین خاطر هم هست که خدا نیز ما را توبیخ می کند: چون ما را دوست دارد و به ما اهمیت می دهد.



خدا ما را دوست دارد - هیچ چیزی نمی تواند ما را از محبت او جدا سازد

ایستگاه بعدی و آخرین آن در این سفر کوتاه به محبت خدا، رومیان 8: 38-39 می باشد:



رومیان 8: 38-39
"زيرا يقين مي دانم كه نه موت و نه حيات و نه فرشتگان و نه رؤسا و نه قدرتها و نه چيزهاي حال و نه چيزهاي آينده و نه بلندي و نه پستي و نه هيچ مخلوق ديگر قدرت خواهد داشت كه ما را از محبت خدا كه در خداوند ما مسيح عيسي است جدا سازد. "



خدا ما را دوست دارد و فی الواقع هیچ چیزی، هیچ قدرتی، هیچ رئیسی، هیچ چیز حال و یا آینده ای وجود ندارد که بتواند ما را از محبت او جدا سازد. او ما را دوست دارد و هیچ وقت محبتش را قطع نمی کند. این حقیقت کلام خداست.



خدا ما را دوست دارد - جمع بندی

جمع بندی مقاله: از کلام خدا دیدیم که خدا ما را دوست دارد و این محبت توسط این حقیقت ثابت می شود که او پسرش را حتی زمانی که بی دین و گناهکار بودیم، برای ما داد! این قربانی برای کسانی که عادل و خوب بودند نیز عظیم بود. اما ما مردمان عادل و خوبی نبودیم. ما گناهکار، بی دین و مرده در گناهان و خطایا بودیم. با این حال، این نیز مانع خدا نشد: او ما را محبت کرد و بخاطر محبتش نسبت به ما، پسرش را زمانی که هنوز گناهکار بودیم، برای ما داد تا با ایمان به او بتوانیم در مسیح زنده شویم و با او در جای های آسمانی بنشینیم.

به علاوه دیدیم که چون خدا ما را دوست دارد، ما را فرزندان خود ساخت و مانند پدری با مسئولیت که فرزندانش را توبیخ می کند، ما را مورد توبیخ قرار می دهد. بلکه حتی بهتر از پدری با مسئولیت.

در پایان نیز دیدیم که محبت خدا نسبت به ما بسیار عظیم است و هیچ چیز نمی تواند ما را از آن جدا سازد. به بیان دیگر هیچ چیزی نیست که مانع محبت خدا نسبت به ما شود!

شما چگونه دعا میکنید؟


شما چگونه دعا میکنید؟ آیا دعاهای شما پرشور است یا اشتیاق خود را ازدست داده اید؟
کلام خدا در یعقوب 16:5 می فرماید : دعای مرد پارسا قدرت دارد وبسیار اثر بخش است. آیا شما باور دارید دعای شما قدرت دارد در رساله عبرانیان از ما دعوت میکند با شهامت به تخت فیض خدا نزدیک شویم. آیا دعاهای خود را باصمیمیت واعتماد کامل ، احساسات عمیق به حضور خدا می برید. یک دعای موثر دعای پرشوروحرارت است ویک دعای غیر موثر دعایی آرام وضعیف وبدون اشتیاق است. ایلیای نبی در عهد عتیق نمونه ای زیبا ار دعای پرشور و عمل ایمان است وقتی بعد از سه سال ونیم قحطی او برای باران دعاکرد کلام خدا در اول پادشاهان 42:18 می فرماید : او به بالای کوه رفت و خم شد وسرش بین زانوانش قرار داد . شاید بشود گفت که در واقع به روی درافتاد و با امیدی خستگی ناپذیر دعا کرد هربار خادم خود را فرستاد تا رفته به سوی دریا نگاه کند تا ابری درآسمان ببیند اما هرشش بار او گفت که چیزی ندیده است . بارهفتم خادم برگشت و به ایلیا گفت که ابر کوچکی به اندازه کف دست دیده است پس ایلیا به خادمش گفت که به سرعت نزد اخاب پادشاه رفته وبه او بگوید تا خودش را برساند چون ممکن است براثر بارش باران نتواند بیاید پس خادم ایلیا هم چنین کرد. نکته زیبایی که در این داستان نهفته است اعتماد وباور واستقامت ایلیا است. آیا از دعا کردن زود خسته می شوید ؟ بعد از چند بار خسته شده اید 3 سال 3 ماه یا 3 هفته ، قدم ایمان او بسیار زیباست بعد از هربار دعا به خادمش میگفت تا برای دیدن ابر برود و با شنیدن هر بار جواب نه ناامید نمی شد و به یاد نمی آورد که دفعه قبل چیزی دیده نشده است ودر آخر به همان ابرکوچک اعتماد کرد درصورتی که یک تکه ابرکوچک شاید در ظاهر نمی توانست زمین تشنه ای که 3سال ونیم باران به خود ندیده بود را سیراب کند اما ایلیا نظر به ظاهر امر نداشت بلکه به وعده خدا محکم چسبیده بود و با اعتماد به اخاب پادشاه اعلام کرد که باران به زودی شروع خواهد شد وقتی در دعا پاسخی از روح القدس دریافت میکنید که دعای شما پذیرفته شده است روی آن با استقامت و وفاداری بایستید و با شهامت به کا رخدا اعتراف کنید اعتراف شما باعث میشود تا کارخدا با قدرت بیشتری در زندگی شما جریان بیابد چون فقط با ایمان و قدم ناشی از آن است که وعده های خدا در زندگی ما شکل میگیرد واما نکته زیبای دیگر اطاعت و آرامش آن خادم است که آقای خود را باور داشت تا به حال چند بار شده که پیغامی از جانب مرد خدایی به شما داده شده است و شما از ان اطاعت نکرده ایدو با صبوری منتظر تحقق آن نمانده اید. مطمئن باشید که برکت بزرگی را ازدست داده اید
‏.

کتاب مقدس درمورد حکم اعدام و یا محکوم شدن به مرگ چه می گوید؟




جواب: قانون عهد عتیق در مورد بعضی از اعمال فرمان به حکم اعدام می دهد: مثل قتل (خروج 21: 12)، آدم دزدی (خروج 21: 16)، حیوان صفتی (خروج 22: 19)، زنا (لاویان 20: 10 )، هم جنس بازی (لاویان 20: 13)، نبی کاذب بودن (تثنیه 13: 5)، خودفروشی و تجاوز (تثنیه 22: 4)، و جنایات بسیار دیگر. اما در عین حال، خدا حتی در این موارد هم اغلب فیض و رحمت خود را نشان می دهد. داوود زنا و قتل کرد، اما خدا جان او را نگرفت (2 سموئیل 11: 1-5و 14-17، 2 سموئیل 12: 13). در نهایت، هر گناهی که ما انجام می دهیم به مرگ می انجامد چون مزد گناه موت است (رومیان 6: 23) اما خدا را شکر، خدا محبتش را به ما با محکوم نکردن ما نشان می دهد (رومیان 5: 8).

وقتی فریسیان زنی را که در حال عمل زنا گرفته شده بود پیش عیسی آوردند و از او پرسیدند که آیا او باید سنگسار شود یا نه، عیسی گفت، "هر که از شما گناه ندارد اول بر او سنگ اندازد" (یوحنا 8: 7) . این نباید اینطور برداشت شود که عیسی حکم اعدام را در همة موارد رد می کند. در اینجا عیسی فقط دورویی فریسیان را بر ملا می نماید. فریسیان می خواستند عیسی را با شکستن قانون عهد عتیق به تله بیندازند. آنها واقعا به سنگسار شدن آن زن اهمیتی نمی دادند (مردی که با این زن در حال زنا گرفته شده بود کجا بود؟) خدا کسیست که خود پایة حکم اعدام را گذاشت. "هر که خون انسان ریزد خون وی بدست انسان ریخته شود زیرا خدا انسانرا بصورت خود ساخت" (پیدایش 6: 9). عیسی حکم اعدام را در مواردی تایید می کند. اما در ضمن در مورد حکم اعدام فیض خود را هم نشان می دهد (یوحنا 8: 1-11). پولس رسول قدرت حکومت را در مورد حکم اعدام در موارد ضروری قبول داشت (رومیان 13: 1-7).

یک مسیحی حکم اعدام را باید چگونه ببیند؟ اول اینکه، ما باید بیاد داشته باشیم که خدا در کلامش حکم اعدام را قرار داده است، بنابراین گستاخی است که فکر کنیم ما می توانیم معیار بالاتری از خدا داشته باشیم. معیار خدا از معیار همة موجودات بالاتر است. او کامل است. معیار او هم در مورد ما و هم در مورد خودش صادق می باشد. بهر حال، او ما را بینهایت دوست دارد و رحمش بینهایت است. در ضمن خشم او هم بینهایت است، اما همة اینها در او در تعادلی کامل هستند.

دوم اینکه، ما باید توجه داشته باشیم که خدا به حکومت قدرت تصمیم گیری داده است که چه وقت حکم اعدام صادر کند (پیدایش 6: 9، رومیان 13: 1-7). این برخلاف کتاب مقدس است که بگوییم خدا در هر موردی بر علیه حکم اعدام است. مسیحیان هیچوقت نباید از اینکه کسی اعدام می شود خوشحال شوند، اما در عین حال، آنها نباید بر علیه این حق دولت برای اعدام عاملین جنایات سهمگین بجنگند.

۱۳۹۳ مهر ۲۵, جمعه

مدیران ساختمان‌های مسکونی موظف شده‌اند اسامی دارندگان ماهواره را به نیروی انتظامی گزارش دهند.


به گزارش « محبت نیوز» تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی که به "جبهه‌ پایداری" نزدیک‌اند، طرحهایی را به هیئت رئیسه‌ی مجلس تحویل دادند.
به نقل از دویچه وله طرح تازه‌ی پیشنهادی نمایندگان نزدیک به جبهه‌ پایداری شرایط را برای دارندگان دیش ماهواره سخت تر و جریمه میلیونی برای نصب‌کنندگان دیش ماهواره در نظر گرفته است.
نمایندگانی که این طرح را تنظیم کردند بار دیگر تاکید کردند که "نصب و تعمیر تجهیزات دریافت ماهواره" ممنوع است و خواستار مجازات "متخلفان" شدند.
حبس بین ۶ ماه تا ۲ سال و جزای نقدی ۲ میلیون تا ۸ میلیون تومان جریمه‌ای است که این نمایندگان برای متخصصان و تعمیرکنندگان دیش ماهواره خواستار شدند.
مدیران ساختمان‌های مسکونی نیز در این طرح موظف شده‌اند به ساکنانی که ماهواره دارند، تذکر کتبی دهند و اسامی دارندگان ماهواره را به نیروی انتظامی گزارش دهند. در صورت سرپیچی، مدیر یا سرپرست ساختمان نیز با حبس و جریمه نقدی مواجه خواهد شد.
در حال حاضر با این‌که بر اساس قانون مصوب ۲۰ سال پیش، ماموران انتظامی برای ورود به خانه‌ی افرادی که ماهواره دارند به مجوز قضائی نیاز دارند، ماموران می‌توانند بدون مجوز وارد واحدهای مسکونی شوند و به جمع‌آوری و
گاه تخریب تجهیزات ماهواره‌ای اقدام کنند.
روح‌الله حسینیان، لاله افتخاری، فاطمه اخوان، نیره بیطرف، مهرداد بذرپاش، حسن کامران و حسین نجابت برخی از نمایندگانی هستند که این طرح را امضا کرده‌اند و همگی آن‌ها نزدیک به "جبهه پایداری" محسوب می‌شوند.

آخرین وضعیت انتقال زندانیان نوکیش مسیحی و دگراندیش از اوین به زندان رجائی شهرکرج




در راستای پروژه امنیتی انحلال بند ۳۵۰ زندان اوین پس از آنکه تنی چند از زندانیان نوکیش مسیحی برخلاف قانون و با اجبار مسئولان به زندان رجایی شهر کرج انتقال یافتند، این افراد پس از چند روز اقامت در بند قرنطینه زندان جدید، در بندهای مختلف زندان رجائی شهر کرج تقسیم شدند.
به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران (محبت نیوز)، بر اساس گزارش منتشره ، ماموران زندان اوین صبح روز چهارشنبه 16 مهرماه به هفت تن از زندان عقیدتی از جمله دو زندانی نوکیش مسیحی و یک دگراندیش مذهبی غیر تثلیثی، خبر دادند که باید آماده شوند تا همان روز به زندان رجائی شهر کرج منتقل شوند.
این درحالی است که هیچکدام از این افراد از جمله سه زندانی که به اتهام "مسیحی بودن" در زندان بسر می برند هرگز در استان البرز که زندان رجائی شهر در آن قرار دارد ساکن نبوده اند. انتقال زندانیان به زندان رجایی شهر کرج برخلاف قانون و با اجبار مسئولان زندان بوده است.
منابع خبری اسامی این سه زندانی را ، نوکیش مسیحی ابراهیم فیروزی و رسول عبداللهی و همچنین علیرضا سیدیان از دگر اندیشان مذهبی (غیرتثلیثی) اعلام نمودند.
بر این اساس سایت خبری کلمه نزدیک به میرحسین موسوی  از نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ ، مدعی شده که این اقدام در راستای پروژه امنیتی انحلال بند ۳۵۰ زندان اوین است که طی چند ماهه گذشته و پس از تهاجم خونین ۲۸ فروردین امسال آغاز شده است.
گزارشهای رسیده به "محبت نیوز»  حاکی از آن است که زندانیان انتقالی مذکور پس از چند روز اقامت در بند قرنطینه زندان جدید، در بندهای مختلف زندان رجائی شهر کرج تقسیم شدند. از جمله رسول عبداللهی و علیرضا سیدیان به بند یک سالن 2 منتقل شدند و ابراهیم فیروزی نیز در سالن شماره یک همین بند با دیگر زندانی نوکیش مسیحی "فرشید فتحی" هم بند خواهد بود.
بر اساس خبر منتشره از سوی " محبت نیوز"  فرشید فتحی، نوکیش مسیحی و از رهبران کلیساهای خانگی صبح روز سه شنبه 28 مرداد ماه، از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج انتقال یافت. تاکنون خبر و گزارشی کاملی از علت انتقال این زندانی مسیحی به زندان رجایی شهر کرج منتشر نشد.
پیش از این نیز در اوایل مرداد ماه سالجاری فعالان حقوق بشر در ایران خبر دادند که مسئولان ندامتگاه مرکزی کرج برای قطع ارتباط بین نوکیشان مسیحی زندانی در این زندان آنها را در سالنهای مختلف تقسیم کرده‌اند.
مطابق آخرین اخبار رسیده از منابع "محبت نیوز"، علیرضا سیدیان و رسول عبداللهی که به اتهام مسیحیت دوران محکومیت خود را در زندان سپری میکنند بهمراه 2 تن دیگر از زندانیان روز جمعه 18 مهرماه سالجاری نزد رییس زندان رفته و درخواست انتقالی و یا به بند دیگر کرده اند چون جا و مکان مناسبی برای خوابیدن ندارند و مجبورند در راهرو و روی زمین بخوابند.
در پی این درخواست رییس زندان به آنها گفته است بعید بنظر می رسد تا با درخواست آنان موافقت شود. ولی گفته است تا در این ارتباط با شخصی بنام  خدابخشی که گویا مسئول این کار می باشد صحبت خواهد کرد تا نظر او را نیز جویا شود. گفته شده چنانچه در صورت عدم موافقت، با درخواست آنها  این افراد دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
زندانیان متهم به فعالیتهای مسیحی در زندان گوهر دشت کرج
یادآور می شود که کشیش " فرشید فتحی" 35 ساله، در دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام « بر عهده داشتن سمت مسئول ارشد سازمان های خارجی در ایران و تهیه وجه مالی برای این سازمان ها» به شش سال زندان محکوم شد. او که در واقع تنها بخاطر ایمان به مسیحیت از روز یكشنبه ۵ دی ماه ۱۳۸۹ (۲۶ د سامبر ۲۰۱۰) دستگیر شده است، تا کنون نزدیک 4 سال است که در زندان به سر می برد.
"رسول عبداللهی"، از شهروندان نوکیش مسیحی است که به اتهام "اجتماع و تبانی و تبلیغ برای مسیحیت" به سه سال حبس محکوم شده است وی جهت سپری کردن مدت زمان حبس خود روز دوشنبه 11 آذرماه 1392برابر با دوم دسامبر 2013 به بند 350 زندان اوین منتقل گردید و نزدیک 10 ماه است که زندانی می باشد. وی پیش از این نیز در یورش ایام کریسمس در آستانه سال نو میلادی ( 26 دسامبر 2010) 5 دی ماه 1389، همانند کشیش فرشید فتحی توسط نیروهای اطلاعات و امنیتی در تهران بازداشت شده بود. اما پس از چند هفته آزاد شد.
"ابراهیم فیروزی" 29 ساله ساکن شهرستان رباط کریم می باشد. این نوکیش مسیحی برای نخستین بار کمتر از 4 سال قبل در تاریخ 21 دی ماه 1389 ( 11 ژانویه 2011) توسط مامورین امنیتی در شهرستان رباط کریم بازداشت شد که پس از انجام چندین مرحله بازجویی نامبرده به زندان قزالحصار كرج انتقال یافت و پس از ۱۵۴ روز به صورت مشروط از حبس آزاد شد.
 وی مجددن در روز پنجشنبه 17 اسفند ماه 1391 برابر با (7 مارچ 2013) در محل کارش (کرج) توسط چهار مامور امنیتی بازداشت شد و به بند 209 زندان اوین منتقل گردید. این بار وی سرانجام پس از گذراندن 53 روز بازداشت در زندان اوین با سپردن سند ملکی به ارزش 30 میلیون تومان به طور موقت آزاد شد.این نوکیش فعال مسیحی در نهایت دادگاهی شد و  رای دادگاه انقلاب رباط کریم در تاریخ 22/4/1392 صادر گردید که به موجب ماده 500 قانون مجازات اسلامی، دادگاه وی را به تحمل یکسال حبس  و دوسال تبعید به شهرستان مرزی "سرباز" محکوم نمود.
ابراهیم فیروزی که در حال حاظر دوران محکومیت خود را می گذراند به خاطر بازداشت مجددش در کرج، در چهارم آبانماه سالجاری دادگاه جدیدی برای وی برگزار خواهد شد و منتظر حکم دادگاه باید بماند.
علیرضا سیدیان 34 ساله ، مسلمان زاده ای که هفت سال پیش دین اسلام را ترك كرده است وی از دگر اندیشان مذهبی و عضو گروه موسوم به " كلیسای ایران " یا غیر تثلیثی می باشد. او به اتهام غسل تعمید در تركیه و انتشار فیلم آن در اینترنت در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. علیرضا در سال ۱۳۸۹ بازداشت شده بود. اولین جلسه دادگاه این دگر اندیش مذهبی در تاریخ ۲۸ آبان ماه 1390 برگزار گردید.
از گروه دگر اندیشان مذهبی موسوم به "کلیسای ایران" یا غیر تثلیثی ها، سه تن دیگر به اسامی بهنام ایرانی، رضا ربانی (سیلاس) و علی رضا علی حق نژاد (ماتیاس) نیز در زندان گوهردشت کرج زندانی هستند. محاکمه این افراد از روز سه شنبه 8 مهرماه سال جاری (31 سپتامبر 2014) در دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان کرج برگزار شد.

دادگاه پاكستان حكم اعدام یک مادر مسيحی را تأييد كرد !



به گزارش «محبت نیوز» ، دادگاهی در شهر لاهور پاکستان روز  پنجشنبه 16 اکتبر 2014 تجدید نظر در حکم اعدام آسیه بی بی، یک زن مسیحی را رد کرد.
این مادر مسیحی پاکستانی از ابتدای ماه ژوئن سال 2009 پشت میله های زندان به سر می برد وی به اتهام کفر گویی و « توهین به پیامبر» مسلمانان به اعدام محکوم شده بود.
به نقل از "ورلد نت دیلی" آسیه بی بی در سال 2009 در پی بحثی که با همکارانش درباره اعتقاداتش داشت، دستگیر شد. طبق منابع خبری، آسیه درباره ایمانش به زنان مسلمان توضیح داد که مسیح بر روی صلیب برای گناهان ما جان داده است. سپس آسیه از آنان سوال کرد: "محمد برای شما چکار کرده است؟" آسیه در ادامه بحث به آنان گفت: "عیسی زنده است اما محمد مرده. مسیح فرستاده حقیقی خداست و نه کس دیگر."
پیش تر نیز رابطان به "VOM" گزارش دادند : یک روحانی مسلمان برای مرگ این زن مسیحی بیش از 6000 دلار جایزه پیشنهاد داده است.
"شاکر چودری" یک تن از وکلای مدافع این زن می گوید آنها به حکم دادگاه محلی اعتراض کرده اند و از دادگاه عالی پاکستان تقاضای تجدید نظر در حکم اعدام را خواهند کرد.
کفرگویی و اهانت به مقدسات اسلامی در پاکستان با مجازات مرگ همراه است. متهمان گاه مثله می شوند یا سال ها بدون محاکمه در زندان می مانند، چرا که وکلا می ترسند از آنها دفاع کنند.
مدافعان حقوق بشر در پاکستان می گویند از قانون جزایی مربوط به « توهین به پیامبر- قانون کفر گویی » در این کشور بیشتر علیه اقلیت های مذهبی غیر مسلمان استفاده می شود.
بنابر گزارش سال ۲۰۱۲ اندیشکده پژوهش و مطالعات امنیتی در اسلام آباد، از سال ۱۹۹۰ تاکنون، دست کم ۵۲ نفر به اتهام کفرگویی و اهانت به مقدسات مثله شده اند.
در حال حاضر دست کم ۱۶ نفر به جرم کفرگویی با مجازات مرگ روبرو هستند و حداقل ۲۰ نفر نیز به حبس ابد محکوم شده اند. بسیاری دیگر با وجود آنکه حکمی برای آنها صادر نشده، کماکان در زندان هستند.
در گزارش رویترز گفته می شود هنوز کسی در پاکستان به دلیل کفرکویی اعدام نشده است، اما اعضای اقلیت های مذهبی می گویند آنها اغلب با چنین اتهام هایی تهدید می شوند.