۱۳۹۵ تیر ۱۰, پنجشنبه

دعا در زبانها چیست? آیا دعا در زبانها یک زبان دعا بین ایمان دار و خداست?






رومیان 26: 8 به ما می آموزد: ".. و روح نیز در ضعف ما به یاریمان میآید, زیرا نمیدانیم چگونه باید دعا کنیم اما روح با نالههایی بیانناشدنی, برای ما شفاعت میکند" دو نکته ی کلیدی آن را بسیار بعید میکند که رومیان 26: 8 به زبان, به عنوان زبان تکلم دعا اشاره کند .اول اینکه, رومیان 26: 8 می گوید که این روح است که "ناله" میکند و نه ایمان داران. دوم اینکه, رومیان 26: 8 اظهار میکند که "ناله" ی روح "بیانناشدنی" است. جوهر و ماهیت صحبت کردن به زبان ها, گفتن کلمات است.


پس در مورد دعا در زبان ها چه,. و تفاوت آن با تکلم به زبانها در چیست? اول قرنتیان 17: 14-13 نشان می دهد که دعا در زبان ها نیزباید تعبیر شود. در نتیجه, به نظر می رسد که دعا در زبان هاعرضه ی دعا به درگاه خداوند است. این دعا برای کسی که به آن زبان صحبت می کرد مفید میبود, و باید ترجمه می شد تا تمام کلیسا تهذیب می شدند.

اعمال رسولان فصل 2 اولین بروزعطیه ی زبانها را توصیف می کند. در روز پنطیکاست, رسولان در زبان ها صحبت کردند. اعمال رسولان فصل 2 روشن می سازد که رسولان در زبانی انسانی صحبت کردند (اعمال رسولان 8: 2-6) .کلمه ای که در اعمال رسولان هم فصل en و هم فصل 2 و اول قرنتیان فصل 14 "زبان" ترجمه شده است Glossa است که به معنی "زبان سخنگویی" است. این کلمه ایست که از آن کلمه ی "Ordlista" (واژه نامه) در انگلیسی امروزی گرفته می شود. تکلم در زبان ها توانایی صحبت کردن در مورد انجیل به زبانی بود که گوینده آن را نمی دانست, ولی شنونده با آن زبان صحبت می کرد. در ناحیه ی چند فرهنگی قرنتس, به نظر می رسد که عطیۀ زبان ها به طرز ویژه ای با ارزش و برجسته بود. ایمان داران قرنتیان قادر به برقراری بهتر ارتباط در مورد انجیل و کلام خدا در نتیجه ی عطیۀ زبان ها بودند. با این حال, پولس کاملا روشن ساخته است که حتی در این مورد استفاده از زبان, تفسیر و یا "ترجمه" آن لازم است (اول قرنتیان 27,13: 14) .

دعا در زبان ها آن چیزی نیست که رستگاری را تعیین کند. دعا در زبانها آن چیزی نیست که یک مسیحی بالغ را از مسیحی نابالغ جدا سازد.اینکه چنین چیزی به عنوان دعا در زبانها به عنوان زبانی شخصی برای دعا وجود دارد یا خیر, موضوع اساسی برای ایمان مسیحی نیست. پس گر چه ما معتقدیم که تفسیردعا در زبانها بر اساس کتاب مقدس, ما را از اینکه آن زبانی شخصی برای دعا برای تهذیب نفس است دور میسازد,

برخی دعا در زبان ها را به صورت "زبانی با رموزمخفی" درک می کنند که مانع از درک شیطان و شریر های او را از دعاهای ما و در نتیجه به دست آوردن یک مزیت بر ما می شود. این تفسیربه دلایل زیر بر خلاف کتاب مقدس است: 1) عهد جدید به طور مداوم عطیه ی زبانها را به صورت زبانی انسانی توصیف می کند. بعید است که شیطان و شریرهای او قادر به درک زبان انسان نباشند. 2) کتاب مقدس دعا کردن ایمان داران بی شماری را به زبان خود, با صدای بلند, ثبت کرده است و هیچ نگرانی از اینکه شیطان متوجه ی دعا شود وجود نداشته است.حتی اگر شیطان و یا شریر های او دعاهای ما را بشنوند و درک کنند, آنها به هیچ وجه قدرت جلوگیری از پاسخ دادن خدا به دعا ی ما مطابق با اراده ی خویش را ندارند.
.

بند فیلیوک (و از پسر) چیست?





"سوال این است: روح القدس از چه کسی صادر شد, از پدر, و یا از پدر و پسر هر دو?" کلمه ی فیلیوک در لاتین به معنای "از پسر" می باشد. که به "بند فیلیوک" اشاره دارد چرا که عبارت "و پسر" به اعتقادنامه نیقیه اضافه شد, به این نشان که روح القدس از پدر "و پسر" صادر شد. .مباحثات بسیار زیادی در مورد این موضوع وجود داشت که در نهایت در سال 1054 میلادی به جدایی میان کلیساهای کاتولیک رومی و ارتدوکس شرقی منجر شد. دو کلیسا هنوز در مورد بند فیلیوک اختلاف نظر دارند.
 کسانی که بند فیلیوک را تأیید میکنند بر این باورند که صدور روح القدس از پدر و پسر تأثیر ی بر خدایی روح به همان مرتبه ی پدر و پسر ندارد.
مناقشه ی بند فیلیوک به احتمال زیاد شامل جنبه ای از شخصیت خدا است که ما هرگز قادر به درک کامل آن نخواهیم بود. خدا, که یک موجود بی نهایت است, در ذهن محدود انسانی ما غیر قابل درک است. روح القدس خدا است, و او توسط خدا به عنوان "جایگزین" عیسی مسیح به اینجا, بر روی زمین فرستاده شده است. به این سوال که آیا روح القدس توسط پدر فرستاده شد, و یا توسط پدر و پسر, به احتمال زیاد نمی توان قاطعانه پاسخ داد, و نه کلا نیازی به این کار هست. بند فیلیوک شاید باید مورد مناقشه باقی بماند.

یوحنا 26:14 به ما میگوید "اما آن مدافع, یعنی روحالقدس, که پدر او را به نام من میفرستد ..." یوحنا 26:15 به ما میگوید "اما چون آن مدافع که از نزد پدر برای شما میفرستم بیاید, یعنی روح راستی که از نزد پدر میآید, او خود دربارۀ من شهادت خواهد داد "همچنین رجوع کنید به یوحنا 16:14 و فیلیپیان 19:. 1 .به نظر میرسد که این متون نشان می دهند که روح توسط پدر و پسر هر دو فرستاده شد. موضوع اساسی در بند فیلیوک تمایل به حفاظت از الوهیت روح القدس است. کتاب مقدس به وضوح می آموزد که روح القدس خدا است (اعمال 4: 5-3). کسانی که مخالف بند فیلیوک هستند, مخالفت آنها به این دلیل است که معتقدند که فرستاده شدن روح القدس از جانب پدر و پسر او را تابع پدر و پسر می کند.


چگونه خدا هدایای معنوی را توزیع می کند? آیا خدا هدیه ی معنوی ای که درخواست کردهام را به من می دهد?





رومیان 12: 8 -3 و اول قرنتیان فصل 12 این را روشن می سازد که به هر مسیحی, بنا به انتخاب خداوند, هدیه ای معنوی داده می شود. هدایای معنوی برای تهذیب بدن مسیح (ایمانداران) داده می شوند (اول قرنتیان 07:12, 12: 14). زمان دقیق دادن این هدایا به طور خاص ذکر نشده است. غالبا انگاشته می شود که عطایای روحانی در زمان تولد معنوی (لحظه نجات) داده می شود. با این حال, برخی از آیات ممکن است نشان دهند که خداوند هدایای معنوی را بعدتر نیز می دهد. هم اول تیموتاؤس 14: 4 و هم دوم تیموتاؤس 6: 1 اشاره به هدیهای می کنند که تیموتاؤس در زمان دستگذاری خود "توسط نبوت" دریافت کرده بود. این احتمالا حاکی ازآن است که یکی از بزرگان درهنگام دست گذاری تیموتاؤس از عطیهای برای او سخن گفته بود که راه را برای خدمات آینده تیموتاؤس می گشود.
 در اول قرنتیان 12: 31-28 و در دوم قرنتیان 14: 13 -12 گفته شده است که خداوند (و نه ما) هدایا را انتخاب می کند. این نقل قول ها همچنین نشان می دهند که هر کسی هدیه ای خاص ندارد.
پولس به مؤمنان قرنتس میگوید که اگر آنها مشتاقانه طالب دریافت عطایای روحانی هستند, باید برای دریافت هدایای بیشتر تهذیب کننده تلاش کنند,
این مطلب همچنان باقیست, که این هدایا بر مبنای انتخاب خداوند, و نه ما توزیع می شوند.

یک چیز کاملا روشن است و آن اینکه دستورخدا, توانایی خداوند است. اگر خدا برای انجام کاری (مانند شهادت دادن, عشق ورزیدن به دوست نداشتنی, شاگرد سازی ملت ها, و غیره) به ما فرمان می دهد, او ما را قادر به انجام آن می سازد. ممکن است به برخی همانند دیگران استعداد در بشارت داده نشود, اما خداهمه مسیحیان را به شهادت دادن و شاگرد سازی فرمان میدهد (متی 20: 28-18; اعمال 8: 1). ما همه برای بشارت دادن خوانده شده ایم, فارغ از اینکه هدیه معنوی بشارت را داشته باشیم یا نه.

 ما برای رشد دادن زمینه هایی که در فهرست عطایا ذکر شده است, فرا خوانده شده ایم: برای مهمان نوازی, نشان دادن رحمت, خدمت به یکدیگر, تبلیغ و غیره . همچنان که از روی عشقی که به خدا داریم, جستجو گر او هستیم و او را خدمتم می کنیم, و برای جلال او به تهذیب و تقویت دیگران می پردازیم, او نام خود را جلال خواهد داد, کلیسایش را گسترش می دهد, و به ما پاداش خواهد داد (اول قرنتیان 3: 8-5, 12: 31-14: 1). خدا وعده داده است که شادی خود را در او جستجو کنیم, او خواسته های قلب ما را برآورده می کند (مزمور 37: 5-4). 

چطور بدانم عطایای روحانی من چیست?


 روح القدس عطایای روحانی را بطوریکه صلاح بداند به اشخاص می بخشد (1 قرنتیان 12: 7-11).

یک مشکل عمومی برای مسیحیان این وسوسه است که آنقدر در عطایای روحانی درگیر می شوند که فقط می خواهند خدا را در محدودة عطایی که فکر می کنند عطایشان است خدمت کنند. عطایای روحانی اینطور عمل نمی کنند. خدا ما را خوانده تا او را در همه چیز با اطاعت خدمت کنیم. او ما را برای هر کاری که بخواند با هر نوع عطایی که لازم باشد مجهز می کند تا آن کار را به انجام برسانیم..

تشخیص عطایای روحانی بطرق مختلف انجام می شود. پاسخنامه هایی که در دسترس هستند تا کمک به تشخیص عطایای روحانی کنند, می توانند کمک خوبی باشند, ولی تمی توان تنها بر آنها تکیه کرد. کسانی که ما را در حین خدمت خدا می بینند, معمولا می توانند عطای روحانی ما را بهتر از خودمان تشخیص بدهند. دعا هم در اینباره خیلی مهم است. تنها کسی که کاملا می داند ما به چه عطایی مجهز شده ایم کسی است که خودش آن عطا را به ما داده و او روح القدس است. ما می توانیم از خدا بخواهیم که به ما نشان بدهد چطور از عطایایمان برای جلال خدا استفاده کنیم.

 خدا, بعضی را برای تعلیم می خواند و به آنها عطای تعلیم می دهد. خدا ,بعضی را برای خدمتگذاری می خواند و آنها را با عطای کمک کردن به دیگران برکت می دهد.
اینکه بطور خاص بدانیم چه عطایی داریم ما را از خدمت در قسمتهای دیگر معاف نمی کند. آیا مفید است که بدانیم خدا چه عطایای روحانی به ما داده است? البته که مفید است. آیا اشتباه است که آنقدر روی عطایای روحانی تکیه کنیم که فرصت خدمت کردن به خدا را از دست بدهیم? بله, اگر ما به خدا تعهد داریم که از ما استفاده کند, او به ما کمک می کند تا با عطایای لازم مجهز شویم.

۱۳۹۵ خرداد ۲۷, پنجشنبه

کفر به روح القدس چیست?




این کفر بخاطر این است که بجای اینکه بگویند عیسی از روح خدا پر است, گفتند که او روح شیطانی دارد. در نتیجه, این نوع بخصوص کفر نمی تواند امروزه انجام شود. عیسی مسیح مثل آن زمان بر روی زمین نیست. او بدست راست خدا نشسته است. کسی نمی تواند شاهد عینی معجزات مسیح در جسم باشد که بتواند بجای نسبت دادن به قدرت روح القدس به قدرت شیطان نسبت دهد. نزدیکترین مثال امروزی می تواند این باشد که کسی نجات و عوض شدن زندگی یک ایماندار به مسیح را بجای به قدرت روح القدس به قدرت شیطان نسبت دهد ...


مفهوم "کفر به روح القدس" در مرقس 3: 22-30 و متی 12: 22-32 آمده است. کلمة کفر بطور کلی ممکن است "بی احترامی توام با یاغیگری" معنی شود. این کلمه ممکن است به گناهانی اطلاق شود مثل لعنت کردن خدا و یا عمدا تحقیر کردن چیزهایی که مربوط به خداست. همچنین بدی و شرارت را به خدا نسبت دادن, یا انکار کردن خوبی هایی که باید به او نسبت بدهیم. بهر حال این مورد کفر, بطور خاص در متی 12: 31 "کفر به روح القدس" گفته می شود. در متی 12: 31-32, فریسیان, با اینکه شاهد معجزاتی از مسیح بودند که آنها را با قدرت روح القدس انجام می داد, اما می گفتند که او روح بد دارد "بعلزبول" (متی 12: 24). حالا توجه کنید که در مرقس 3: 30 عیسی خیلی اختصاصی می گوید که آنها "به روح القدس کفر کردند".

کفر به روح القدس امروزه, که به همان اندازه غیر قابل بخشش است, بسر بردن در بی ایمانی دائمی می باشد. برای کسی که در بی ایمانی می میرد بخششی نیست. رد کردن دائمی روح القدس که سعی می کند شخص را به اعتماد کردن به عیسی مسیح تشویق کند, کفریست که بخشیده نمی شود. بیاد بیاورید در یوحنا 3: 16 چه می گوید ". زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانة خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد" جلوتر در همان باب آیه ای است که می گوید "آنکه به پسر ایمان آورده باشد حیات جاودانی دارد و آنکه به پسر ایمان نیاورد حیات را نخواهد دید بلکه غضب خدا بر او می ماند." (یوحنا 3: 36).

چطور من می توانم از روح القدس پر شوم?




آیة مهمی که در بارة درک پری از روح القدس وجود دارد در یوحنا 14: 16 است, جاییکه عیسی قول داد روح در ایمانداران بطور دائمی ساکن شود. این مهم است که فرق بین سکونت روح و پری روح را بدانیم. سکونت دائمی روح فقط برای تعدادی از ایمانداران نیست و برای همة ایمانداران است. در چند جای کتاب مقدس این مفهوم را می رساند. اول, روح القدس هدیه ای است که به همة ایمانداران به عیسی بدون هیچ استثنایی داده می شود و شرطی بجز ایمان به مسیح برای آن گذاشته نشده است (یوحنا 7: 37- 39). دوم, روح القدس در زمان نجات به شخص داده می شود (افسسیان 1: 13). غلاطیان 3: 2 همین حقیقت را تاکید می کند و می گوید در موقع ایمان آوردن روح در شخص ساکن شده و مهر نجات او می شود. سوم, روح القدس بطور دائمی در ایمانداران ساکن می شود. روح القدس بعنوان بیعانه, و یا تعیین کنندة آیندة پر جلال آنها در مسیح به ایمانداران داده می شود (2 قرنتیان 1: 22 و افسسیان 4: 30).

گناه جلوی پری از روح القدس را می گیرد و اطاعت از خدا پری از روح را ادامه می بخشد. افسسیان 5: 18 به ما فرمان می دهد که از روح پر شویم. بهر حال دعا برای پری از روح القدس نیست که آنرا ممکن می کند. تنها اطاعت از فرمانهای خداست که به روح القدس آزادی می دهد در ما کار کند. چون ما هنوز گناه می کنیم, غیر ممکن است که در همه وقت پر از روح خدا باشیم. وقتی ما گناه می کنیم, باید فورا آنرا به خدا اعتراف کنیم و تعهد خود را برای پری از روح خدا و هدایت از او تجدید نماییم ..


این در تضاد با پری روح القدس است که در افسسیان 5: 18 ذکر شده است. ما باید کاملا تسلیم روح القدس باشیم تا او بتواند ما را کاملا تسخیر کرده, بعبارتی ما را پر سازد. رومیان 8: 9 و افسسیان 1: 13-14 می گوید او در هر ایمانداری ساکن می شود, اما می تواند محزون هم بشود (افسسیان 4: 30), و فعالیت او در ما می تواند خاموش هم بشود (1 تسالونیکیان 5: 19 ). وفتی ما اجازه می دهیم چنین چیزی انجام شود, آنوقت نمی توانیم عمل پری روح القدس و قدرت او از طریق ما را تجربه کنیم. پری از روح القدس یعنی آزادی روح برای پر کردن تمام قسمتهای زندگی, هدایت و کنترل ما. آنوقت قدرت او می تواند از ما جاری شود و آنچه انجام می دهیم برای خداوند پر بار باشد. پری از روح القدس فقط یک تظاهر خارجی نیست, بلکه مربوط به اعماق افکار و انگیزه های ما در اعمالمان دارد. مزمور 19: 14 می گوید "سخنان زبانم و تفکر دلم منظور نظر تو باشد ای خداوند که صخرة من و نجات دهندة من هستی."

تعمید روح القدس چیست؟



تعمید روح القدس دو چیز انجام می دهد:

1) ما را به بدن مسیح وصل می کند.

2) شریک در مصلوب شدن مسیح را واقعی می کند.
 در بدن او بودن یعنی با او در زندگی جدید قیام کردن (رومیان 6 : 4). ما باید از عطایای روحانی خود استفاده کنیم تا بدن بطور صحیح و مرتب همانطور که در 1 قرنتیان 12 : 13 می گوید کار کند. تعمید روح بعنوان پایة اتحاد کلیساست همانطور که در افسسیان 4 : 5 گفته شده است. از طریق تعمید روح القدس با مسیح در مرگ، دفن شدن، و قیامش شریک می شویم و این پایة جدایی ما از قدرت گناه را بنا می کند تا بتوانیم در زندگی جدید ادامه دهیم. (رومیان 6 : 1-10 و کولسیان 2 : 12). 


حقایق زیر برای درک واقعی تعمید روح لازمند. اول، 1 قرنتیان 12: 13 واضحا می گوید که همه تعمید یافته اند، درست مثل اینکه همه از یک روح نوشانیده شده اند (سکونت روح القدس). دوم، در هیچ جای کتاب مقدس، به ایمانداران گفته نشده که با و یا در روح تعمید بگیرید و یا اینکه تعمید در روح القدس را بطلبید. این نشان می دهد که همة ایمانداران این تجربه را داشته اند. سوم، افسسیان 4 : 5 بنظر می آید اشاره به تعمید روح القدس است. اگر اینطور باشد، تعمید در روح برای همة ایمانداران است، درست مثل "یک ایمان" و "یک پدر".

 تعمید روح القدس را می توانیم اینطور توضیح بدهیم که کار روح القدس است در وقت نجات که باعث اتحاد ایمانداران با مسیح و با ایمانداران دیگر در بدن مسیح می شود. در کتاب مقدس اول قرنتیان 12 : 12-13 مرکز بحث در مورد تعمید روح القدس است: "زیرا چنانکه بدن یکیست و اعضای متعدد دارد و تمامی اعضای بدن اگر چه بسیار است یکتن می باشد همچنین مسیح نیز می باشد. زیرا که جمیع ما بیکروح در یک بدن تعمید یافتیم خواه یهود خواه یونانی خواه غلام خواه آزاد و همه از یک روح نوشانیده شدیم" (1 قرنتیان 12: 13). در حالیکه رومیان 6 : 1-4 هر چند به روح خدا اشاره نمی کند، اما موقعیت ایماندار را قبل از ایمان به خدا به زبانی مشابه اول قرنتیان توضیح می دهد: "پس چه گوییم؟ آیا در گناه بمانیم تا فیض افزون گردد؟ حاشا! مایانیکه از گناه مردیم چگونه دیگر در آن زیست کنیم؟ آیا نمی دانید که جمیع ما که در مسیح عیسی تعمید یافتیم در موت او تعمید یافتیم؟ پس چونکه در موت او تعمید یافتیم با او دفن شدیم تا آنکه بهمین قسمیکه مسیح بجلال پدر از مردگان بر خاست ما نیز در تازگی حیات رفتار نماییم."


 

چه وقت و چطور روح القدس را دریافت می کنیم؟


این موضوع بحث برانگیز است، چون خدمات روح القدس اغلب باعث ابهام می شوند. دریافت/ سکونت روح در وقت نجات انجام می گیرد. پُری روح القدس در زندگی یک مسیحی جریانی دائمیست. در حالیکه قبول داریم که تعمید روح در وقت نجات هم اتفاق می افتد، برای بعضی از مسیحیان اینطور نیست. این گاهی باعث می شود که تعمید روح با "دریافت روح" که در موقع نجات اتفاق می افتد اشتباه شود. 


پولس رسول بطور واضح درس می داد که ما روح القدس را درست در همان وقتی دریافت می کنیم که عیسی مسیح را بعنوان نجات دهندة خود قبول می نماییم. اول قرنتیان 12 : 13 می گوید "زیرا که جمیع ما به یک روح در یک بدن تعمید یافتیم خواه یهود خواه یونانی خواه غلام خواه آزاد و همه از یک روح نوشانیده شدیم." رومیان 8 : 9 به ما می گوید که اگر کسی روح القدس را نداشته باشد، او متعلق به مسیح نیست: "وکسانی که جسمانی هستند نمی توانند خدا را خوشنود سازند. لکن شما در جسم نیستید بلکه در روح هر گاه روح خدا در شما ساکن باشد. و هر گاه کسی روح مسیح را ندارد وی از آن او نیست." افسسیان 1 : 13-14 به ما درس می دهد که روح القدس مُهر نجات برای همة کسانیست که ایمان می آورند: "و در وی شما نیز چون کلام راستی یعنی بشارت نجات خود را شنیدید در وی چون ایمان آوردید از روح قدوس وعده مختوم شدید. که بیعانة میراث ماست برای فدای آن ملک خاص او تا جلال او ستوده شود."

این سه قسمت از کلام خدا واضح می سازد که روح القدس را درست در همان وقتی دریافت می کنیم که نجات را بدست می آوریم. پولس نمی توانست بگوید که ما همه با یک روح تعمید یافتیم و همة ما از یک روح نوشیده ایم اگر همة ایمانداران قرنتس روح القدس را دریافت نکرده بودند. رومیان 8 : 9 حتی دلیل قویتریست، که می گوید اگر کسی روح مسیح را ندارد، متعلق به او نیست. بنابراین، داشتن روح نشانة داشتن نجات است. بعلاوه، روح القدس نمی تواند "مُهر نجات" باشد (افسسیان 1 : 13-14) اگر در همان وقت نجات دریافت نشود. خیلی از قسمتهای کلام خدا کاملا این را واضح می کند که نجات ما وقتیکه عیسی مسیح را بعنوان نجات دهنده دریافت می کنیم، مُهر می شود.



ما چطور روح القدس را دریافت می کنیم؟
 ما روح القدس را با دریافت عیسی مسیح بعنوان نجات دهندة خود دریافت می کنیم (رومیان 3 : 5-16). ما چه وقتی روح القدس را دریافت می کنیم؟ به محض اینکه ایمان می آوریم روح القدس را دریافت می کنیم.

روح القدس کیست؟


 بعضی به روح القدس چون نیرویی سحر آمیز نگاه میکنند. عدهای نیز او را چون نیرویی غیر شخصی میدانند که خدا آنرا برای پیروان عیسی مسیح فراهم آورده است. 
 تصورات اشتباه بسیاری راجع به هویّت روح القدس وجود دارند.کلام خدا راجع به هویت روح القدس چه میگوید؟ کتاب مقدس، خیلی ساده و واضح، میگوید روح القدس خداست. همچنین به ما میگوید که روح القدس دارای شخصیت است، وجودی که دارای اندیشه ، اراده و احساس است.
میتوانیم چنین استنباط کنیم که روح القدس دارای شخصیت است چون صاحب اندیشه ، احساس و اراده است. روح القدس فکرمیکند و میداند (اول قرنتیان 2: 10). روح القدس محزون میشود (افسسیان 4: 30). روح القدس برای ما شفاعت میکند (رومیان 8: 26–27). روح القدس مطابق ارادهاش تصمیم میگیرد (اول قرنتیان 12: 7–11). روح القدس سومین شخص تثلیث اقدس است. به راستی روح القدس میتواند چون خداوند عمل کند و او همان تسلی دهنده و مشاوری است که مسیح وعدۀ آمدنش را داد ( یوحنا 14: 16 ، 26 ؛ 15: 26).
این حقیقت که روح القدس خداست در بخشهای مختلفی از کلام خدا (از جمله اعمال 5: 3–4) مشهود است. در این قسمت، جایی که حنانيا به روح القدس دروغ گفته بود، پطرس خطاب به او چنین میگوید: "به انسان دروغ نگفتی بلكه به خدا." درواقع این آیه خیلی واضح مشخص میکند که: دروغ گفتن به روح القدس دروغ گفتن به خداست. همچنین از آنجایی که خصوصیات و صفات خدا به روح القدس نیز اطلاق میشود، میتوانیم چنین استنباط کنیم که روح القدس خداست. برای مثال، این حقیقت که روح القدس حاضر مطلق است در مزمور 139: 7–8 دیده میشود. "از روح تو كجا بروم؟ و از حضور تو كجا بگريزم؟ اگر به آسمان صعود كنم، تو آنجا هستی! و اگر در هاويه بستر بگسترانم اينك تو آنجا هستی"! همچنین در اول قرنتیان 2: 10 ما شاهد خصوصیت حاضر مطلق بودن روح القدس هستیم : "امّا خدا آنها را به روح خود بر ما كشف نموده است، زيرا كه روح همه چيز حتی عمقهای خدا را نيز تفحّص میكند. زيرا كيست از مردمان كه امور انسان را بداند جز روح انسان كه در وی میباشد. همچنين نيز امور خدا را هيچ كس ندانسته است، جز روح خدا."


۱۳۹۵ خرداد ۲۶, چهارشنبه

افسسیان باب ۶ آیه ۷ تا ۸



   ۷ با عشق و علاقه کار کنید، درست مانند آنکه برای خداوند کار می کنید، نه برای انسان . ۸ فراموش نکنید که چه غلام باشید چه آزاد، برای هر عمل نیکو که انجام می دهید، از خداوند پاداش خواهید گرفت .

رومیان باب ۱۴ آیه ۱۰ تا ۱۲


   ۱۰ بنابراین ، شما به هیچ وجه حق ندارید از برادر خود ایراد بگیرید و یا با نظر تحقیر به او نگاه کنید. به یاد داشته باشید که هر یک از ما باید به تنهایی در مقابل تخت داوری خدا بایستیم تا او ما را داوری کند؛ ۱۱ زیرا خداوند در کتاب آسمانی فرموده است :”به حیات خود قسم که تمام مردم در مقابل من زانو زده ، به زبان خود مرا ستایش خواهند کرد.” ۱۲ بلی ، هر یک از ما باید به خدا حساب پس بدهیم .

تا در ايمان‌ صحيح‌ باشند!

آرمان رشدی 

● زندگی‌ پولس‌‌: الگو برای‌ دیگران‌

پُولس‌ رسول‌ یک‌ بار با شجاعت‌ فرمود‌: «پس‌، از من‌ سرمشق‌ بگیرید، چنانکه‌ من‌ نیز از مسیح‌ سرمشق‌ می‌گیرم‌» (اول‌ قرنتیان‌ ۱۱:‏۱ تفسیری‌).
آیا من‌ و شما جرأت‌ می‌کنیم‌ چنین‌ جمله‌ای‌ در مورد خودمان‌ بر زبان‌ بیاوریم‌؟ پولس‌ چنین‌ جرأتی‌ داشت‌، زیرا طوری‌ زندگی‌ می‌کرد که‌ با اطمینان‌ می‌توانست‌ دیگران‌ را ترغیب‌ کند که‌ از او سرمشق‌ بگیرند. او یقین‌ داشت‌ که‌ اعتقادات‌ و اعمالش‌ هر دو منظور نظر خدا و پسندیده‌ او می‌باشد. به‌ همین‌ خاطر، سایر ایمانداران‌ را نیز ترغیب‌ می‌کرد که‌ اینگونه‌ زندگی‌ کنند.

● پنج‌ بار کلمه‌ صحیح‌ بکار رفته‌ است‌

رساله‌ پولس‌ به‌ تیطُس‌ یکی‌ از زیباترین‌ رسالات‌ پولس‌ است‌ که‌ حاوی‌ ترغیب‌ و تشویق‌ به‌ چنین‌ زندگی‌یی‌ می‌باشد. در این‌ رساله‌ پنج‌ بار کلمه‌ صحیح‌ تکرار شده‌ است‌. این‌ کاربرد، در راستای‌ موضوع‌ اصلی‌ رساله‌ می‌باشد. این‌ موضوع‌ اصلی‌، در آیه‌ ۱۳ از باب‌ اول‌ به‌ نحوی‌ بارز بیان‌ شده‌ است‌. در این‌ آیه‌، پولس‌ با اقتدار و صلابت‌ تمام‌ می‌فرماید‌: «...از این‌ جهت‌، ایشان‌ را به‌ سختی‌ توبیخ‌ فرما تا در ایمان‌، صحیح‌ باشند.»
اما چرا پولس‌ چنین‌ حکم‌ پرصلابتی‌ به‌ تیطس‌ می‌دهد؟ چرا تیطس‌ می‌بایست‌ ایمانداران‌ کلیسای‌ خود را اینچنین‌ سخت‌ توبیخ‌ کند؟ چه‌ شده‌ بود که‌ ایشان‌ می‌بایست‌ توبیخ‌ شوند تا در ایمان‌، صحیح‌ باشند؟ منظور پولس‌ از ایمان‌ چه‌ بود؟ صحیح‌ بودن‌ در ایمان‌ به‌ چه‌ معناست‌؟
با مطالعه‌ دقیق‌ رساله‌، می‌توان‌ پاسخ‌ این‌ سؤالات‌ را یافت‌. تیطس‌ رهبر مسیحیان‌ جزیره‌ کریت‌ (Crete)، واقع‌ در جنوبِ شرقی‌ یونان‌ بود. از قرار معلوم‌، اهالی‌ کریت‌ افرادی‌ بی‌نهایت‌ فاسدالاخلاق بودند. از این رو، پولس‌ نهایت‌ دقت‌ را مبذول‌ می‌دارد تا زندگی‌ ایمانداران‌ کریت‌ در نقطه‌ مقابل‌ زندگی‌ اهالی‌ این شهر‌ باشد.

● منظور از ایمان‌‌: اعتقادات‌ و رفتار

از چارچوب‌ کلی‌ این‌ رساله‌ کاملاً روشن‌ است‌ که‌ وقتی‌ پولس‌ می‌فرماید‌: «تا در ایمان‌، صحیح‌ باشند»، منظور او از ایمان‌، فقط‌ اعتقادات‌ ذهنی‌ نیست‌. مانند اکثر قسمت‌های‌ عهدجدید، در این‌ رساله‌ نیز منظور از ایمان‌، هم‌ اعتقادات‌ است‌ و هم‌ اعمال‌ و رفتار فرد ایماندار. بنابراین‌، پولس‌ می‌خواهد که‌ ایمانداران‌ کریت‌، هم‌ دارای‌ اعتقادات‌ صحیح باشند و هم‌ اعمال‌ صحیح. این‌ امر برای‌ پولس‌ از اهمیت‌ بسیاری‌ برخوردار است‌.
برای‌ آنکه‌ ایمانداران‌ کریت‌ از ایمان‌ صحیح‌ برخوردار شوند، در وهله‌ اول‌ لازم‌ بود که‌ شبانان‌ ایشان‌، ایمانِ صحیح‌ داشته‌ باشند. بنابراین‌، پولس‌ به‌ تیطس‌ حکم‌ می‌کند که‌ به‌ هنگام‌ تعیین‌ کشیشان‌ در کلیساهای‌ مختلفِ جزیره‌ کریت‌، دقت‌ کند که‌ ایشان‌ از نظر اخلاقی‌ بی‌عیب‌ و بی‌ملامت‌ باشند. پولس‌ سه‌ آیه‌ (۱:‏۶-۸) را به‌ تشریح‌ خصوصیات‌ اخلاقی‌ کشیشان‌ اختصاص‌ می‌دهد. در آیه‌ ۹ نیز به‌ صحیح‌ بودنِ اصول‌ اعتقادات‌ ایشان‌ اشاره‌ می‌کند و می‌فرماید که‌ کشیش‌ باید به‌ محتوای‌ آن‌ پیام‌ معتبری‌ که‌ از ابتدا شنیده‌است‌، محکم‌ بچسبد تا بتواند دیگران‌ را "به‌ تعلیم‌ صحیح‌ نصیحت‌ کند و مخالفان‌ را توبیخ‌ نماید."
باز در اینجا، "تعلیم‌ صحیح‌" فقط‌ به‌ اصول‌ اعتقادات‌ اشاره‌ نمی‌کند، بلکه‌ به‌ اصول‌ اخلاقی‌ مسیحیت‌ و اصول‌ رفتار صحیح‌ نیز اشاره‌ دارد؛ زیرا این‌ مخالفین‌ که‌ پولس‌ به‌ آنها اشاره‌ می‌کند، نه‌ فقط‌ تعالیم‌ نادرست‌ می‌دادند، بلکه‌ رفتار ناشایست‌ و اعمال‌ زشت‌ نیز داشتند (۱:‏۱۰-۱۶). از این رو لازم‌ بود کشیشان‌ و ایمانداران‌ کریت‌، چه‌ از نظر اصول‌ اعتقادات‌ و چه‌ از نظر اصول‌ اخلاقی‌، صحیح باشند.

● تعلیم‌ صحیح‌

باب‌ دوم‌ رساله‌، تماماً به‌ "تعلیم‌ صحیح‌" اختصاص‌ دارد. در آیه‌ اولِ این‌ باب‌، پولس‌ به‌ تیطس‌ می‌فرماید‌: «اما تو سخنانِ شایسته‌ تعلیمِ صحیح‌ را بگو.» به‌عبارت‌ دیگر، پولس‌ تیطس‌ را تشویق‌ می‌کند تا "تعلیم‌ صحیح‌" را به‌ ایمانداران‌ منتقل‌ کند. اما این‌ "تعلیم‌ صحیح‌" چیست‌؟ تمامِ بقیه‌ باب‌ دوم‌ و دو آیه‌ اولِ باب‌ سوم‌ اختصاص‌ به‌ مفاد این‌ تعلیم‌ صحیح دارد. مطابق‌ این‌ آیات‌، تعلیم‌ صحیح‌ چیزی‌ نیست‌ جز رفتار صحیح. این‌ رفتار صحیح‌، مطابق‌ این‌ آیات‌ عبارت‌ است‌ از وقار، خرداندیشی‌، ایمان‌، محبت‌، صبر و بردباری‌، تقوا و پرهیزکاری‌، پرهیز از غیبت‌، توجه‌ به‌ خانواده‌، وفاداری‌، اطاعت‌ از قوانین‌ مدنی‌، نیکوکاری‌ و ملایمت‌ و مهربانی‌. اینست‌ آنچه‌ که‌ پولس‌ از تعلیم‌ صحیح‌ درک‌ می‌کرد.
مسأله‌ صحیح‌ بودنِ زندگی‌ مسیحیان‌ برای‌ پولس‌ از اهمیت‌ درجه‌ اول‌ برخوردار است‌. او بارها در رسالات‌ خود بر این‌ امر تأکید کرده‌ و خواسته‌ است‌ که‌ ایمانداران‌ مطابق‌ تعلیم‌ صحیح‌ انجیل‌ و به‌ شایستگی‌ آن‌ زندگی‌ کنند. در افسسیان‌ ۴:‏۱ می‌فرماید‌: «لهذا من‌ که‌ در خداوند اسیر می‌باشم‌، از شما استدعا دارم‌ که‌ به‌ شایستگی‌ آن‌ دعوتی‌ که‌ به‌ آن‌ خوانده‌ شده‌اید، رفتار کنید.» در فیلیپیان‌ ۱:‏۲۷ نیز می‌فرماید‌: «باری‌، به‌طور شایسته‌ انجیل‌ مسیح‌ رفتار نمایید...»

● خدا مؤمنین‌ "صحیح‌" می‌خواهد

خدا مردان‌ غیور و با شهامت‌ می‌خواهد. خدا مردان‌ و زنانی‌ را می‌خواهد که‌ شهامت‌ آن‌ را داشته‌ باشند که‌ بتوانند مانند مسیحیان‌ کریت‌، در نقطه‌ مقابل‌ فساد دنیای‌ اطراف‌ خود زندگی‌ کنند. خدا مردان‌ و زنانی‌ را می‌خواهد که‌ شهامت‌ آن‌ را داشته‌ باشند تا با فساد دنیا و اصول‌ منحط‌ اخلاقی‌ آن‌ سازش‌ نکنند و «... بی‌دینی‌ و شهوات‌ دنیوی‌ را ترک‌ کرده‌، با خرداندیشی‌ و عدالت‌ و دینداری‌ در این‌ جهان‌ زیست‌ کنند» (تیطس‌ ۲:‏۱۲). خدا کمتر از این‌ را نمی‌پذیرد. صحیح‌ زندگی‌ کردن‌، شهامت‌ می‌خواهد.
مسیح‌ مقرر فرمود تا مؤمنین نمک‌ باشند، اما نه‌ نمک‌ فاسد بلکه‌ نمک "صحیح"! دنیای‌ تاریک‌ و فاسد اطراف‌ ما به‌ نمک‌ نیاز دارد تا جلو فساد و گندیدگی‌اش‌ گرفته‌ شود، اما به‌ نمکی‌ خوب‌ و "صحیح". ما با زندگی‌ و رفتارِ صحیح‌ و مسیحایی‌ خود، می‌توانیم‌ نور و نمک‌ برای‌ دنیای‌ تاریک‌ و فاسد خود باشیم‌.
هر ایمانداری‌ باید تصمیم‌ بگیرد که‌ آیا می‌خواهد "در ایمان‌، صحیح‌" باشد یا نه‌. هر ایمانداری‌ می‌تواند تصمیم‌ بگیرد که‌ آیا می‌خواهد زندگی‌اش‌ مانند پولس‌، سرمشقی‌ برای‌ دیگران‌ باشد یا نه‌. فراموش‌ نکنید که‌ مسیح‌ فرمود‌: «... لیکن‌ اگر نمک‌ فاسد گردد، به‌ کدام‌ چیز باز نمکین‌ شود؟ دیگر مصرفی‌ ندارد جز آنکه‌ بیرون‌ افکنده‌، پایمال‌ مردم‌ شود» (متی‌ ۵:‏۱۳).

تعلیمی‌ در خصوص‌ عبادت‌ خدا


مالکوم استیِر 

زیرا پدر، طالبِ این‌ گونه‌ پرستندگان‌ می‌باشد

یکی‌ از نتایج‌ صحبت‌ عیسی‌ مسیح‌ با زن‌ سامری‌ در یوحنا فصل‌ چهار، این‌ بود که‌ زن‌ سامری‌ به‌ هنگام‌ مطرح‌ شدن‌ وضعیت‌ خانودگی‌اش‌، در اثر خجالت‌ موضوع‌ بحث‌ را عوض‌ کرد. اما جای‌ خوشحالی‌ است‌ که‌ این‌ خانم‌ موضوع‌ بحث‌ را عوض‌ کرد چون‌ این‌ کار فرصتی‌ به‌ مسیح‌ داد تا دربارۀ‌ عبادت‌ به‌ ما تعلیم‌ دهد. ما می‌خواهیم‌ در این‌ مقاله‌ این‌ قسمت‌ کوتاه‌ را از یوحنا ۴:‏۲۰-۲۵ مورد بررسی‌ قرار دهیم‌ و به‌ این‌ سؤالات‌ پاسخ‌ بدهیم‌ که چطور، کجا و کی‌ می‌توان‌ خدا را عبادت‌ کرد؟ چه‌ شرایطی‌ برای‌ عبادت‌ خدا وجود دارد؟

۱- مکان‌ عبادت‌ (آیات‌ ۲۰-۲۱)

«... زمانی‌ خواهد آمد که‌ پدر را نه‌ بر روی‌ این‌ کوه‌ پرستش‌ خواهید کرد و نه‌ در اورشلیم‌» (آیۀ‌ ۲۱). خدا را شکر که‌ برای‌ عبادت‌، دیگر به‌ مکانی‌ مشخص‌ نیاز نیست‌. البته‌ در آن‌ زمان‌، مکان‌ معینی‌ وجود داشته‌ و حرف‌ این‌ زن‌ درست‌ بود، چون‌ سامری‌‌ها بر روی‌ کوه‌ جرزیم‌ عبادت‌ کرده‌ و یهودیان‌ در اورشلیم‌ در معبد عبادت‌ می‌کردند. همچنین‌ در عهدعتیق‌ ملاحظه‌ می‌کنیم‌ که‌ خدا ابتدا در یک‌ خیمه‌ ساکن‌ می‌شد. چرا؟ چون‌ نقشۀ‌ خدا فقط‌ این‌ نبود که‌ قوم‌ خود را از بندگی‌ مصر نجات‌ بدهد بلکه‌ می‌خواست‌ شخصاً در میان‌ قوم‌ خود ساکن‌ بشود. پس‌ دستور داد که‌ یک‌ عبادتگاه‌ بسازند‌‌:
«و مقامی‌ و مقدسی‌ برای‌ من‌ بسازند تا در میان‌ ایشان‌ ساکن‌ شوم‌» (خروج‌ ۲۵:‏۸). مکان‌ عبادت‌ در آن‌ زمان‌ محلی‌ موقت‌ و قابل‌ حمل‌ بود که‌ بعداً در زمان‌ سلیمان‌ به‌ یک‌ جای‌ ثابت‌ یعنی‌ معبد تبدیل‌ شد. ولی‌ چرا احتیاج‌ به‌ یک‌ مکان‌ بود؟ دو دلیل‌ وجود دارد‌‌: اول‌ به‌خاطر قربانی‌. در آن‌ زمان‌ قربانی‌ می‌گذرانیدند و برای‌ تقرب‌ به‌ حضور خدا و عبادت‌ حقیقی‌ قربانی‌ لازم‌ بود. چرا؟ چون‌ خدا قدوس‌ است‌ و قومش‌ گناهکار هستند و «بدون‌ ریختن‌ خون‌ آمرزش‌ گناهان‌ وجود ندارد» (عبرانیان‌ ۹:‏۲۲). دوم‌ به‌خاطر کاهنان‌. باز هم‌ ملاحظه‌ می‌کنیم‌ که‌ فقط‌ کاهنان‌ حق‌ داشتند وارد مکان‌ عبادت‌ شده‌، قربانی‌ بگذرانند. آن‌ عبادتگاه‌ شامل‌ دو قسمت‌ بود و فقط‌ کاهن‌ اعظم‌ اجازه‌ داشت‌ وارد آن‌ قسمت‌ دوم‌ یعنی‌ قدس‌الاقداس‌ بشود و آن‌ هم‌ فقط‌ سالی‌ یکبار (عبرانیان‌ ۹:‏۱-۸ را بخوانید). «روح‌القدس‌ به‌ این‌ وسیله‌ می‌آموزد که‌ تا وقتی‌ که‌ خیمۀ‌ بیرونی‌ هنوز برپاست‌ راه‌ قدس‌الاقداس‌ به‌ سوی‌ ما باز نشده‌ است‌» (آیۀ‌ ۸).
حال‌ مسیح‌ با آمدن‌ به‌ این‌ جهان‌ همین‌ مراسم‌ را تمام‌ و تکمیل‌ کرد‌: «بدانید که‌ شخصی‌ بزرگ‌تر از معبد در اینجاست‌» (یوحنا ۲:‏۱۹). عیسی‌ مسیح‌ آن‌ قربانی‌ کامل‌ شد و «در آن‌ لحظه‌ پردۀ‌ اندرون‌ مقدس‌ معبد از بالا تا به‌ پایین‌ دو پاره‌ شد» (متی‌ ۲۷:‏۵۱). این‌ به‌ چه‌ معنی‌ است‌؟ عبادت‌ دیگر به‌ یک‌ مکان‌ مشخص‌ مربوط‌ نیست‌ و چون‌ یک‌ راه‌ تازه‌ باز شده‌، ما می‌توانیم‌ هر جا که‌ هستیم‌ خدا را بپرستیم‌ (عبرانیان‌ ۹:‏۱۱-۱۲، ۲۴-۲۶ و ۱۰:‏۱۹-۲۲). خدا الان‌ کجا ساکن‌ می‌شود؟ در قلب‌های‌ ما. پس‌ امروز خانۀ‌ خدا، همانا قوم‌ اوست‌ (افسسیان‌ ۲:‏۱۹-۲۲). «زیرا ما هیکل‌ خدا هستیم‌» (دوم‌ قرنتیان‌ ۶:‏۱۶). «آیا نمی‌دانید که‌ هیکل‌ خدا هستید و روح‌ خدا در شما ساکن‌ است‌؟» (اول‌ قرنتیان‌ ۳:‏‏۱۶).

۲- هدف‌ عبادت‌ (آیات‌ ۲۳ و ۲۴)

طبق‌ این‌ آیات‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ هدف‌ عبادت‌، خدای‌ پدر است‌. من‌ فکر نمی‌کنم‌ برکتی‌ بزرگ‌تر از این‌ وجود داشته‌ باشد که‌ بتوانیم‌ او را پدر خطاب‌ کنیم‌. ما در وهله‌ اول‌، پدر را برای‌ آنچه‌ که‌ هست‌ می‌پرستیم‌. کلام‌ خدا تعلیم‌ می‌دهد که‌ او پدر قدوس‌، پدر عادل‌، پدر جلال‌، پدر نورها، پدر رحمت‌ها، پدر همه‌ و پدر خداوند ما عیسی‌ مسیح‌ می‌باشد. در وهله‌ دوم‌، پدر را برای‌ آنچه‌ که‌ برای‌ ما انجام‌ داده‌، می‌پرستیم‌. او ما را محبت‌ کرده‌، پسر خود را در راه‌ ما فدا کرده‌، ما را در مسیح‌ برگزیده‌، به‌وسیلۀ‌ فیضش‌ ما را نجات‌ داده‌، ما را برکت‌ داده‌، ما را فرزندان‌ خود گردانیده‌ و راه‌ را باز کرده‌ تا بتوانیم‌ او را بشناسیم‌. پس‌ عبادت‌ پاسخ‌ ماست‌ به‌ آنچه‌ که‌ پدر دربارۀ‌ خودش‌ به‌ ما نشان‌ داده‌ و در زندگی‌ انجام‌ داده‌ است‌.

۳- ماهیت‌ عبادت‌ (آیات‌ ۲۳ و ۲۴)

ما چطور باید خدا را بپرستیم‌؟ مسیح‌ می‌فرماید‌: «خدا روح‌ است‌ و هر که‌ او را می‌پرستد باید با روح‌ و راستی‌ عبادت‌ نماید». اولین‌ نکته‌ این ست‌ که‌ خدا را باید با روح‌ عبادت‌ کنیم‌، یعنی‌ فقط‌ آنهایی‌ که‌ روحاً با خدا رابطه‌ و تماس‌ دارند، می‌توانند او را عبادت‌ کنند. طبق‌ شرایط‌ عهدعتیق‌، فقط‌ فرزندان‌ هارون‌ یعنی‌ طایفه‌ لاوی‌ اجازه‌ داشتند از طرف‌ مردم‌ برای‌ خدا قربانی‌ بگذرانند. اولاد لاوی‌ خود به‌ خود و نسل‌ به‌ نسل‌ به‌ مقام‌ کهانت‌ می‌رسیدند. پس‌ کهانت‌ ارثی‌ بود و می‌توان‌ گفت‌ که‌ شرطش‌ تولد جسمانی‌ بود. اما اکنون‌ از لحاظ‌ عهدجدید نیز باز می‌توان‌ گفت‌ که‌ فقط‌ کاهنان‌ حق‌ دارند عبادت‌ کنند، منتها با این‌ تفاوت‌ که‌ کلام‌ خدا تعلیم‌ می‌دهد که‌ همۀ‌ ایمانداران‌ کاهنان‌ هستند و از طریق‌ تولد روحانی‌ و نه‌ جسمانی‌ وارد این‌ مقام‌ می‌شوند (اول‌ پطرس‌ ۲:‏۵ و ۹؛ مکاشفه‌ ۱:‏۵-۶). پرستش‌ روحانی‌ است‌ نه‌ تشریفاتی‌ و فقط‌ از طریق‌ روح‌القدسی‌ که‌ در ایمانداران‌ کار می‌کند، می‌توانیم‌ خدا را عبادت‌ کنیم‌.
حال‌ براساس‌ این‌ نکات‌ مشاهده‌ می‌کنیم‌ که‌ نقشۀ‌ خدا عوض‌ و باطل‌ نشده‌ است‌، چون‌ خدا تغییر‌ناپذیر است‌. کلام‌ خدا واحد است‌ و هیچ‌ تناقضی‌ بین‌ عهدعتیق‌ و عهدجدید وجود ندارد. هرچه‌ ما در عهدعتیق‌ می‌یابیم‌، در عهدجدید نیز مشاهده‌ می‌کنیم‌.
مثلاً هم‌ در عهدعتیق‌ و هم‌ در عهدجدید مکانی‌ برای‌ پرستش‌ هست‌ ولی‌ الان‌ خدا در قلوب‌ ما ساکن‌ می‌شود. هم‌ در عهدعتیق‌ و هم‌ در عهدجدید قربانی‌ برای‌ پرستش‌ هست‌ ولی‌ الان‌ عیسی‌ مسیح‌ قربانی‌ ماست‌. هم‌ در عهدعتیق‌ و هم‌ در عهدجدید کاهنان‌ برای‌ پرستش‌ وجود دارند، ولی‌ الان‌ همۀ‌ ایمانداران‌ کاهنان‌ هستند. پس‌ عیسی‌ مسیح‌ همۀ‌ این‌ مراسم‌ را تکمیل‌ می‌کند.
نکته‌ دوم‌ این است‌ که‌ ما باید با راستی‌ خدا را عبادت‌ کنیم‌ یعنی‌ با صمیمیت‌ و صداقت‌ و بدون‌ ریاکاری‌. عیسی‌ مسیح‌ از مردم‌ زمان‌ خود ایراد می‌گرفت‌ چون‌ «این‌ قوم‌ با زبان‌ خود به‌ من‌ احترام‌ می‌گذارند اما دل‌هایشان‌ از من‌ دور است‌، عبادت‌ آنها بیهوده‌ است‌» (متی‌ ۱۵:‏۸-۹؛ اشعیا ۲۹:‏۱۳). خدا قلوب‌ ما را می‌شناسد. از آنجا که‌ خدا نور است‌، می‌خواهد که‌ ما هم‌ در نور راه‌ برویم‌ و «از صمیم‌ قلب‌ و از روی‌ ایمان‌ کامل‌ دل‌های‌ خود را از اندیشه‌های‌ گناه‌آلود پاک‌ ساخته‌ و بدن‌هایمان‌ را با آب‌ خالص‌ بشوییم‌ و به‌ حضور خدا بیاییم‌» (عبرانیان‌ ۱۰:‏۲۲).

۴- زمان‌ و وقت‌ عبادت‌ (آیۀ‌ ۲۳)

مسیح‌ می‌فرماید: «زمانی‌ می‌آید و این‌ زمان‌ هم‌ اکنون‌ شروع‌ شده‌ است‌...». قبلاً وقت‌ عبادت‌ معین‌ بود ولی‌ الآن‌ دیگر معین‌ نیست‌. حالا هر وقت‌ و هر جا که‌ هستیم‌ می‌توانیم‌ خدا را بپرستیم‌- دیگر روزهای‌ مخصوص‌ نداریم‌. البته‌ از ابتدای‌ کلیسا ایمانداران‌ دور هم‌ جمع‌ می‌شدند- حتی‌ ابتدا هر روز جمع‌ می‌شدند (اعمال‌ رسولان‌ ۲:‏۴۶). ما می‌دانیم‌ که‌ خواست‌ خداوند این‌ است‌ که‌ ما ایمانداران‌ برای‌ پرستش‌ جمع‌ شویم‌، مخصوصاً روزهای‌ یکشنبه‌ (اعمال‌ رسولان‌ ۲۰:‏۷). خدا را شکر برای‌ این‌ رابطۀ‌ مستقیم‌ پرستش‌ که‌ منحصر به‌ یک‌ جا یا یک‌ وقت‌ معین‌ نیست‌.

۵- اهمیت‌ عبادت‌ (آیۀ‌ ۲۳)

مسیح‌ می‌فرماید: «پدر طالب‌... پرستندگان‌ می‌باش». خدا ما را آفرید تا با او شراکت‌ و رفاقت‌ داشته‌ باشیم‌. به‌ همین‌ دلیل‌، عبادت‌ در وهله‌ اول‌ به‌ معنی‌ خدمت‌، دعا و درخواست‌، یا بشارت‌ نیست‌ بلکه‌ به‌ معنی‌ شکرگزاری‌، تمجید، ستایش‌ است‌. «پیوسته‌ خدا را به‌وسیلۀ‌ عیسی‌ مسیح‌ حمد گوییم‌ و با صداهای‌ خود نام‌ او را تمجید نماییم- این‌ است‌ قربانی‌ ما به‌ درگاه‌ خدا» (عبرانیان‌ ۱۳:‏۱۵). البته‌ روشن‌ است‌ که‌ عبادت‌ واقعی‌ فقط‌ مستلزم‌ شکرگزاری‌ نیست‌ بلکه‌ مستلزم‌ تسلیم‌ کامل‌ به‌ خداست‌. همانطور که‌ پولس‌ می‌فرماید‌: «...با توجه‌ به‌ این‌ رحمت‌های‌ الهی‌، از شما درخواست‌ می‌کنم‌ بدن‌های‌ خود را به‌عنوان‌ قربانی‌ زنده‌ و مقدس‌ که‌ پسندیدۀ‌ خداست‌ به‌ او تقدیم‌ کنید. عبادت‌ روحانی‌ و معقول‌ شما همین‌ است‌» (رومیان‌ ۱۲:‏۱). خدا را شکر کنیم‌ که‌ از طریق‌ راه‌ تازه‌ و جدید که‌ برای‌ ما باز شده‌، می‌توانیم‌ همان‌ خدایی‌ را که‌ قابل‌ پرستش‌ است‌، ستایش‌ کنیم‌ و از او برای‌ تمام‌ برکاتش‌ تشکر نماییم‌. خدا عطا فرماید که‌ همۀ‌ ما با روح‌ و راستی‌ او را عبادت‌ کنیم‌.


ای پدران، فرزندان خود را خشمگین مسازید، مبادا شکسته‌دل شوند. [کولوسيان 3:21]

۱۳۹۵ خرداد ۲۵, سه‌شنبه