۱۳۹۴ فروردین ۲۴, دوشنبه

مزمور ۶۳:
خدایا، تو خدای من هستی،
با تمام وجود تو را می‌جویم؛
جان من تشنه توست،
و پیکرم مشتاق تو،
در زمین خشک و بی‌طراوت و بی‌آب!
من در قدس بر تو نگریسته‌ام
و قدرت و جلالت را نظاره‌گر شده‌ام.
از آن رو که محبت تو از حیات نیکوتر است،
لب‌هایم تو را خواهد ستود.
پس تا زنده‌ام تو را متبارک خواهم خواند،
و در نام تو دست‌هایم را برخواهم افراشت.
جان من سیر خواهد شد چنان که از مغز و چربی،
و دهانم با لب‌هایی شادمان تو را خواهد ستود.
در بستر خود تو را یاد می‌کنم،
و در پاس‌های شب به تو می‌اندیشم.
در سایه بال‌هایت شادمانه می‌سرایم،
زیرا تو یاور من بوده‌ای.
جان من به تو چسبیده است،
و دست راستت مرا حمایت می‌کند.
آنان که قصد جان من دارند هلاک خواهند شد،
و به ژرفای زمین فرو خواهند رفت.
به دم شمشیر سپرده خواهند شد،
و خوراک شغال‌ها خواهند گردید.
اما پادشاه در خدای خود شادی خواهد کرد،
و هر که به او سوگند خورَد وجد خواهد نمود.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر