اگر اینگونه باشد ، انسان بودن بی معناست چون خداوند است که می گوید من چه کنم و با چه کسی برخورد تند یا محبت آمیز داشته باشم و خداوند است که مشخص می کند آیا من در روز داوری سربلند بیرون خواهم آمد و در یک کلام می توانم بگویم که من به عنوان یک انسان هیچ اراده ای برای رفتارهای خود ندارم که اگر اینگونه باشد نمی توان انسانی را که زنا کرده را بگوییم زناکار ، بلکه باید بگوییم خدا زناکار است ، وقتی نگرش ما به صورت مطلب بالا باشد ، هیچ شخص و دین و فرقه ای از دیگری برتری ندارد چون همه را خدا مدیریت می کند و ما به مانند قطعاتی هستیم که برخی کدها بر روی ما نوشته می شود و ما براساس همان کدها رفتار می کنیم .
اما به کتاب مقدس نگاه کنیم و ببینیم واقعاً نگرش بالا را به ما تعلیم می دهد
"متی 7: 6-11 آنچه مقدّس است ، به سگان مدهید و نه مرواریدهای خود را پیش گرازان اندازید ، مبادا آنها را پایمال کنند و برگشته ، شما را بدرند . سوال کنید که به شما داده خواهد شد ؛ بطلبید که خواهید یافت ؛ بکوبید که برای شما باز کرده خواهد شد . زیرا هر که سوال کند ، یابد و کسی که بطلبد ، دریافت کند و هر که بکوبد برای او گشاده خواهد شد ."
کتاب مقدس برای ما راهی را ترسیم کرده تا بتوانیم یک ایماندار واقعی باشیم و در مقابل خطرها در امان باشیم . وقتی کتاب مقدس می گوید سؤال کنید که به شما داده خواهد شد ، حکایت از این دارد که همه چیر خودکار انجام نمی شود بلکه ما باید حرکتی را انجام دهیم ، این مسئله همانند شخصی را می ماند که مقدار زیادی پول دارد و او است که مشخص می کند از پولها چه بهره ای ببرد و پولها خودکار در جایی هزینه نخواهند شد .
یاد پیدایش 32: 26 افتادم که یقوب بعد از کشتی گرفتن به خدا گفت که اگر مرا برکت ندهی تو را رها نخواهم کرد
" پس گفت : مرا رها کن زیرا که فجر میشکافد . گفت : تا مرا برکت ندهی ، تو را رها نکنم ."
کتاب مقدس بارها و بارها اشاره کرده است که ایمان بدون انجام اراده خدا ، بی فایده و بی ثمر است , اما باید از خود سؤال نمود که چرا عده ای بر این عقیده استوارند که ایمان بدون عمل ثمر می دهد .
"یعقوب 2: 19-22 ممکن است کسی به خود ببالد و بگوید : “من ایمان دارم که خدا یکی است !” چنین شخصی باید بخاطر داشته باشد که دیوها نیز به این ایمان دارند ، چنان ایمانی که از ترس به خود می لرزند !
ای نادان ! آیا نمی خواهی درک کنی که ایمان بدون انجام اراده خدا ، بی فایده و بی ثمر است ؟ بلی ، ایمانی که اعمال خیر به بار نیاورد ، ایمان واقعی نیست . مگر به یاد ندارید که جدمان ابراهیم نیز بسبب اعمال خود در نظر خدا عزّت یافت ؟ چون او حاضر شد پسر خود اسحاق را برای خدا قربانی کند .
پس می بینید که ایمان او به خدا باعث شد که او از خدا کاملا اطاعت کند ؛ در واقع ، ایمان او با اعمال و رفتارش کامل گردید ."
با توجه به انتشار مطالبی از سوی ایمانداران در مورد این موضوع که ایمان به تنهایی کافی است و نباید دیگر هیچ کاری کرد و هرشخص ، هرچه دوست دارد انجام دهد و هر تعلیم اشتباهی را دوست دارند انتشار دهند و خداوند خودش جلوی رفتارهای اشتباه آنها را می گیرد ، وظیفه خود دانستم که جلوی انتشار این تفکر اشتباه را براساس آنچه کتابمقدس تعلیم داده است ، بگیرم . درک کتاب مقدس را با تفسیرهای مختلف و پیچیده ، گنگ نکنیم و خود متن کلام همه چیز را می گوید و در بیشتر اوقات نیازی به تفسیر ندارد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر